🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 💝 جنابعالی برو کربلا 💝 🍃 استاد قرائتی 🍃 ✨ ما رفتیم برای مؤسسه‌ای که بچه‌های استثنایی هستند که ... مشکل چشم وگوش دارند. ما رفتیم آنجا برای مسئولینشان صحبت کنیم. یک خاطره‌ای شنیدم دیدم خاطره‌ی خوبی است. ... خاطره این است: ✨ می‌گفت: یکی از این بچه‌هایی که آب بینی و دهانش را نمی‌توانست نگه دارد و خودش را کثیف می‌کرد، با دستمال و پارچه این را تمیز کردند و این بچه زبان داشت. گفت: انشاءالله کربلا بروی. ✨ یک بچه فلج گفت: انشاءالله کربلا بروی. گفت: باشد انشاءالله می‌روم و اعتنا نکرد که این بچه فلج یک چیزی گفته است. فردا دیدم که یک مردی در مدرسه آمد و گفت: من می‌خواهم در اتاق مدیر بنشینم. ✨ به مدیر گفتند: یک مردی آمده می‌خواهد وارد اتاق شما شود. گفت: فرمایش شما چیست؟ گفت: من عرضی ندارم فقط می‌خواهم چند دقیقه اینجا بنشینم و شما هم چیزی نگو. خیلی خوب بنشین! چند دقیقه شده و نشده دید یک خانمی آمد. ✨ تا خانم وارد اتاق شد. گفت: خانم بیا جنابعالی برو کربلا و این هم پولش! من دیشب خواب دیدم که به من گفتند: فردا مدرسه می‌نشینی، اول زنی که وارد شد، خرج کربلایش را بده! من به این خوابم عقیده داشتم و آمدم. ✨ این خانم منقلب شد. شروع به گریه کرد. گفتند: چه شده است؟ گفت: دیروز دماغ این بچه را پاک کردم. این بچه گفت: انشاءالله کربلا بروی. اینها یک چیزهایی در عالم است. یک ارتباطاتی است. گاهی انسان یک قدم خیر برمی‌دارد و به چشمش هم نمی‌آید آنوقت کس دیگر حساب می کند. 🌐 درس‌هایی از قرآن (04/08/96)