💌#دلنوشته_مهدوی
پدر مهربانم
□شنیدم کسی میگفت اگر همین حالا امامَت بیخبر درِ خانهات را بزند، آیا مهیای پذیرایی از او هستی؟
▪︎
چقدر باید پشت در بماند تا تو خانه را مهیای آمدنش کنی؟ از هر کسی پرسید، جز سکوت جوابی نشنید.
□آقا! من درِ خانۀ خیالیام همیشه باز است و منتظرم هر لحظه که اراده کردی، قدم بگذاری روی چشمانم. من از حیاط تا توی خانهام گلدان چیدهام.
▪︎
هر روز به گلدانها آب میدهم و سرزنده نگهشان میدارم برای استقبال از تو. پاییز و زمستان که میشود، مینشینم و با گلدانها حرف میزنم، نازشان را میکشم و التماسشان میکنم که سرحال بمانند تا وقتی که تو بیایی.
□گلهای زیادی در انتظارتان سر حال ماندند، اما عمرشان به دنیا نبود و خشکیدند. خشکیدۀ همۀ گلها را نگه داشتهام برای لحظۀ آمدنت.
▪︎
وقتی که آمدی به خانهام، گلبرگهای منتظرِ خشکیده را روی سرت میپاشم.
وقتت بخیر گل سرسبد هستی!
ای پسر
#حضرت_زهرا سلام الله علیها ای
#وعده_صادق
اللهمعجللولیکالفرج
التماس دعا🤲