💌#دلنوشته_مهدوی
پدر مهربانم
□من در خانۀ خیالیام همیشه آمادۀ آمدنت هستم. حتی قربانی لحظۀ استقبالت را هم به درخت سیبی بستهام که در باغچهام چشم به انتظار تو قد کشیده. ساعتها کنار باغچه نشستهام و با درخت سیب منتظر حرف زدهام.
▪︎
خودت میدانی که تا به حال چند قربانی را آوردهام و بستهام و پیر شدهاند و فروختهام و یکی جوانترش را خریدهام.
□کسی اگر باور نکند تو باور میکنی که چه با هیجان میتپید قلب قربانیها از انتظار فدا شدن به پای تو.
▪︎
قربانیهایی را که پیر میشدند وقتی از خانه بیرون میبردم، از نگاهشان التماس را میفهمیدم. التماس که ما نگه دار و توفیق فدا شدن را از ما نگیر. هیچ نوازشی و هیچ سخنی دلشان را آرام نمیکرد. آنها فقط فدا شدن برای تو را میخواستند.
□در خانۀ خیالی من همه زبان هم را میفهمند؛ حتی در و دیوار. این جا واقعا خانۀ زندگی است.
وقتت بخیر حضرت زندگی!
ای پسر #حضرت_زهرا سلام الله علیها ای #وعده_صادق الهی
اللهمعجللولیکالفرج
التماس دعا🤲