چشم کویر لایق دریا نمی‌شود دنیایمان بدون تو زیبا نمی‌شود آقا ببین که غصه و درد نبودنت درجام صبرِ منتظرت جا نمی‌شود دنیا پر از تهاجم و بیداد و فتنه است دردی چنین که بی تو مداوا نمی‌شود حتی اگر شده یکروز قبل از آن "یومُ الوعید" بی تو که برپا نمی‌شود دلخوش به یک نگاه پر از مهر و رأفتم چشمم بدون روی تو بینا نمی‌شود رویای صبح صادق و فجر سپید وصل جز در شب وصالِ تو معنا نمی‌شود تکلیف قلب خسته مجنون بگو که چیست؟ شوریده بهر او دل لیلا نمی‌شود؟ گمگشته ی دیار غریبی و بی کسی جز با نگاه مهر تو پیدا نمی‌شود عشق تو از تمام جهان بس بُود مرا همراه و هم نوای تو، تنها نمی‌شود دیگر چگونه وصل تو را آرزو کنم گل زخمه های عشق که حاشا نمی‌شود "بالای تخت یوسف کنعان نوشته‌اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود"