🍃﷽؛🍃
همراه حاج احمد براي بازرسي به يکي از پايگاه هاي مرزي رفتيم.
سر ظهر بود.
آنها از حاج احمد خواستند تا ناهار را پيش شان باشد.
التماسش مي کردند .. !
قبول کرد.
سفره پهن شد و غذا را آوردند.
ناگهان ديدم ، اخم هاي حاج احمد در هم رفت.
دقّت کردم ببينم قضيه چيست.
متوجّه شدم که ظرف هاي غذاي آنها چيني و استيل است!
حاج احمد خطاب به مسؤول آنها گفت :
" اين ظرف ها را سپاه مريوان به شما داده .. ؟
اينها مال کيه .. ؟
چيه .. ؟
قاشق هاي استيل و بشقاب هاي چيني، ما از اين ظرف ها نداشتيم به کسي بدهيم .. ! "
آن برادر گفت :
" والله من هم نمي دانم .. !
من تازه ده ، بيست روزه که آمدم اينجا .. از وقتي هم که آمدم اين ها اينجا بودند .. "
بالاخره بعد از تحقيق معلوم شد که عدّه اي از نيروها رفته اند و از خانه هاي مردمي که خانه شان را ترک کرده اند، آن ظرف ها را آورده اند .. !
حاج احمد غذا نخورد و گفت :
" براي من تو يک تکّه نان غذا بريزيد .
اين ظرف ها مال مردم است .
کي به شما اجازه داده برويد داخل خانه ي مردمي که درش باز است ، ظرفهايشان را برداريد بياوريد؟
شما آمديد اينجا براي صيانت و دفاع از مال مردم، ناموس مردم ، درست است که آن ها از اينجا رفتند، ولي اينکه ديگر مالشان بوده .. !
بلافاصله بعد از ناهار، اينها را تميز مي شوريد و مي رويد ببينيد مال کدام خانه است و مرتّب مي گذاريد سر جايش .. !
اگر توپ بخورد، اينها نابود بشود عيبي ندارد، ولي شما حق نداريد دست به هيچي بزنيد .. ! "
*مقایسه کنید با برخی مسئولان امروزی*
@rahro313
┏━━━━━━━━🍀🌹🍃━┓
👈کانال رسمی موسسه فرهنگی قرآن و عترت کریمه آل رسول ( سلام الله علیها)👇
⛶سروش:
@karimehalrasool
⛶ایتا:
https://eitaa.com/karimehalrasool
┗━🍃🌹🍀━━━━━━━━┛