✍روزی شاگرد یک حکیم از او خواست که به او درسی بهیادماندنی دهد. حکیم از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان ریخت و از او خواست آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آن را بخورد.
استاد پرسید:مزهاش چطور بود؟شاگرد پاسخ داد: خیلی شور است، اصلاً نمیشود آن را خورد. حکیم از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا به رودخانهای رسیدند، استاد از او خواست تا نمکها را داخل رود بریزد. سپس یک لیوان آب از رود برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد بهراحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید. استاد این بار هم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد:
معمولی بود.
حکیم گفت:رنجها و سختیهایی که در زندگی با آنها روبهرو میشویم همچون مشتی نمک است. اما این روح انسان است که هرچه بزرگتر و وسیعتر میشود، میتواند بار آن همه رنج و اندوه را بهراحتی تحمل کند. بنابراین سعی کن یک دریا باشی، نه یک لیوان آب.
💌ربِّ اشْرَح لي صَدری و یَسِّر لی أمری
پروردگارا! سینههایمان را گشاده و کارمان را آسان کن.
سوره طه 25🪴
#آرامش_با_قرآن
🌿🍁🍂🍁🌿