خاطرات خلبانان شجاع نیروی هوایی از شهید خلبان محمود اسکندری
* این نکته را هم اضافه کنم که یک شاخه عشقبازی این عارفان ، با ایران است؛ با مفهوم وطن. چند وقت پیش با دوستانم صحبت مهاجرت و رفتن به خارج و زندگی بهتر بود. چند نفر از آشنایان ما هم برای رفاه و زندگی بهتر مهاجرت کردهاند. خب چنین تصوری بین خیلیها وجود دارد. ولی من بهعنوان یک جوان فکر میکنم چند سال زندگی به ظاهر مرفهتر و راحتتر چه فرقی میکند؟ فوقش چند دهه بعدتر میخواهم بمیرم. ببینید، اگر ما در محل کارمان یا محل زندگیمان، کمی اذیت شویم و احساس کنیم شرایط سخت شده، حرف رفتن و عوض کردن شغل یا محل زندگیمان را میزنیم. یعنی اینقدر نازک نارنجی هستیم ولی امثال محمود اسکندری و منوچهر محققی با وجود همه اذیتها و اتهامهایی که به آنها وارد شد، ماندند. بله در خلبانها هم افرادی داشتیم که رفتند و خیانت کردند ولی اینها ماندند. چون معتقد بودند ایران را باید ساخت. باید ماند و اینجا را ساخت.
📹 خاطرات امیر خلبان علی اکبر زمانی در مورد وطن دوستی واقعی
shahidd.blog.ir/post/691