خاطره ای از شهید سید هادی عبادی🌹
▫️بیا عاشقی را رعایت كنیم
▫️ز یاران عاشق، حكایت كنیم
▫️از آنان كه بوی خدا میدهند
▫️به دنیای ما كربلا میدهند
▫️از آنان كه در جبهه عاشق شدند
▫️و با یک تبسم، شقایق شدند
▫️ز مردان سرخی كه نورانی اند
▫️سحر صورت و ماه پیشانی اند
🌸داشتم دفتر خاطراتم را مُرور میکردم در کردستان و جبهه های جنوب چندین مطلب از همرزم شهیدم را در دفترم مشاهده کردم. نمی توانستم از او چیزی برای نسل جوان ننویسم که شرمنده شهدا نباشم چون خود شهدا بیان کردند که پیام ما را به آیندگان برسانید.
سه بار با هم به جبهه ها اعزام شده بودیم در عملیات محرم در یک گروهان، و در کردستان در یک مقر ، و در عملیات والفجر هشت در یک گردان با مسئولیتهای متفاوت .
🌼 آرام، کم حرف و از بزرگ منشی خاصی برخوردار بود. همواره در حال تفکر یا مطالعه یا حل کردن جداول روزنامه بود. به آسانی نمی شد با وی ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کرد. بیشتر با همرزم عزیز و گرامی برادر دوست داشتنی آقای
کلیم الله بابایی اخت و دوست و همراز بود. از نظر بدنی بسیار ورزیده و توانمند و آراسته و مرتب و منظم و تمیز و زیبا بود. به هیچ وجه زیر بار هیچ حرف زور و قید و بندی نمی رفت. در صحنه های نبرد و زیر آتش هجمه دشمن مقاوم و صبور بود.
🌻یک روز که مشغول نگهبانی بود به نماز جماعت نرسیده بود؛ برای نماز به آسایشگاه آمد. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم، حالت عجیبی داشت ؛ انگار خدا در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره میخواند مثل این که خدا را میبیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده شمرده بیان میکرد. بعدها در مورد نحوهی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میگذاریم، جز برای خدا!
نمازمون رو سریع میخونیم فکر می کنیم خیلی زرنگ هستیم؛ اما یادمون میره اونی که به وقتها برکت میده، فقط خود خداست.
🌴 معتقد به معاد و ولایت و قرآن بود. در گوشه ،گوشه جبهه ها در صحنه های رزم اعتقاد به مولای متقیان
حضرت علی (ع) داشت و در جلسات و نشست ها حدیث امام علی را یادآوری مینمود و به رزمندگان و همسنگران روحیه می داد. سپس این روایت
از امیرالمؤمنین (ع) را به ما یادآور مینمود: «در آن روزی که مرگ برای انسان مقدر است، اگر در اعماق دریاها و بالای ابرهای انبوه مقام کند، بالاخره جهان را بدرود خواهد گفت و در صورتی که لحظهای از عمر او برقرار باشد، اگر در میان آتش سوزان درافتد یا به کام گرداب های ژرف و عمیق رود، رشته عمرش گسیخته نخواهد شد.» بنابراین هرگز از میدان جنگ و مبارزه ترس و اندیشه نداشته باشیم.
🌺در عملیات
والفجر هشت در منطقه عملیاتی
فاو آنچنان با شلیک های پی در پی
دوشکا دشمنان بعثی را زمین گیر و ناتوان کرده بود که زیر فوران آتش توپ و خمپاره به درجه شهادت نایل گشت و جان عزیزش را در راه اسلام و قرآن و امامش فدا کرد .
روحش شاد و یادش گرامی باد التماس دعا
✍
خاطرهای از رزمنده دلاور محمود مقیمی
رزمندگان و شهدای خور و بیابانک
#شهدای_خور
shahidd.blog.ir/post/1013
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda