هدایت شده از تاریخ حوزه طهران
💠 در بیان خاطرات خود از می‌فرماید: ✨ سال ١٣٢٥ بیش از ٤٠، ٥٠ نفر از طلاب قم و جاهای دیگر، در امتحان ، یا معقول و منقول شرکت کردند، وقتی اسم قبول‌شدگان را اعلام کردند؛ مرحوم بهشتی شاگرد دوم و من شاگرد سوم شده بودم. در حقیقت ایشان شاگرد اول بودند، ولی شاگرد اول کسی بود که ٢٥ سال از ما بزرگتر بود و آدم محترمی بود و هرجا می‌رفت امتحان بدهد، به او نمره‌ را می‌دادند... 🍃 اولین خاطره‌ای که از مرحوم شهید بهشتی دارم این است که دیدم کتاب کلفتی زیر بغلش بود. گفتم این چیست؟ گفت این دایره‌المعارف اسلام است. نگاه کردم و گفتم اینکه انگلیسی است! گفت مگر تو نمی‌دانی که مستشرقین (خاورشناسان)، مقالات مهمی به‌صورت «الفبایی» نوشته‌اند و من نمی‌دانستم. او می‌دانست و می‌خواند. این کنجکاوی ایشان را نشان می‌دهد. برخی اصولا آن کنجکاوی که چیزی را بیشتر یاد بگیرند، ندارند. ولی مرحوم شهید بهشتی کنجکاو بود یاد بگیرد. ✨ وقتی که لیسانس گرفتم نزد رئیس فرهنگ شهرستان‌ها، آقای احمد راد رفتم که درعین‌حال، مستوفی مدرسه سپهسالار هم بود؛ او به من گفت قزوین و دامغان نیرو نیاز داریم... گفتم می‌خواهم بروم قم. گفت یک روز دیر آمدی. دیروز قم را به حسینی‌بهشتی دادیم. 🍃سال ١٣٤٧ هم که به کنگره‌ای در «مون‌پلیه»، فرانسه رفته بودم، یکی از استادهای آلمانی پرسید ملا بهشتی را می‌شناسی؟ گفتم بله، ما دوست بوده‌ایم. گفت او وقتی آمد آلمان یک کلمه آلمانی بلد نبود، الان به زبان آلمانی درباره اسلام و فلسفه صحبت می‌کند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran