دید مردی شخص کوری را بشب دستش چراغ‌ می رود با کوزه ای بر دوش یکسر سوی باغ خنده کرد و گفت، چشمان تو کوراست ای رفیق می نمایی با چراغ از بهر چه طی طریق در جوابش گفت، من کورم ولی روشن دلم با چراغ و روشنایی حل نگردد مشکلم ره بود تاریک و هست این نور بهر روشنی تا تو ظاهر بین ابله کوزه ام را نشکنی.. 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈