■■ من دختر حسین شهیدم ■■
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
من دختر حسین شهیدم ، رقیه ام
خیری زعمر خویش ندیدم، رقیه ام
من کودک خرابه نشینم به شهرشام
ویرانه را به جان خریدم ، رقیه ام
خوردم کتک زدست عدو مثل فاطمه
دل از جهان و خلق بریدم ، رقیه ام
کوفه جدا و شام جدا ، کربلا جدا
من داغ های تلخ چشیدم ، رقیه ام
دارم نشان فاطمه بر صورتم هنوز
جور و جفا زخلق کشیدم ، رقیه ام
از بس که میزدند به ره تازیانه ام
هرسو به روی خار دویدم ، رقیه ام
شد صورتم کبود، زسیلی به راه شام
زخم زبان زخصم شنیدم، رقیه ام
وقتی ز روی ناقه فتادم به روی خاک
چون ماهی ای فتاده،تپیدم، رقیه ام
از خار ره، پر آبله گردیده پای من
از بس که روی خار دویدم، رقیه ام
دیدم سر بریده ی بابا، به طشت زر
بر آرزوی خویش رسیدم ، رقیه ام
در کودکی یتیم شدم،حیف چون گلی
از گلشن امید نه چیدم ، رقیه ام
برشانه ی سه ساله و یک کوه بارغم
من زیر بار ظلم خمیدم ، رقیه ام
عمرم به سان شمع گذشت وبه بادرفت
چون قطره های شمع چکیدم، رقیه ام
دارم به پیش دوست، بسی قرب ومنزلت
هر چند اسیر قوم پلیدم ، رقیه ام
حل میکنم به حکم خدا، مشکلات خلق
بر قفل های بسته، کلیدم، رقیه ام
راغب گرفته حاجت خود را ز درگهم
این نکته را زغیب شنیدم، رقیه ام
کنج خرابه مدفن و ماوای من بود
افشاگر جفای یزیدم ، رقیه ام
●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
شاعر : علی راغب کابلی
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾••••