🗞 یک حدیث ، یک داستان
✳️ امام صادق عليه السلام فرمود:
✨فيما ناجَى اللّه عز و جل بهِ موسى عليه السلام : ...
لا تَغبِطْ أحَدا بكَثرَةِ المالِ ؛ فإنَّ مَعَ كَثرَةِ المالِ تَكثُرُ الذُّنوبُ لِواجِبِ الحُقوقِ؛
✨از جمله نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام اين بود:
به ثروت زياد هيچ كس غبطه مخور ؛ زيرا ثروت زياد مايه گناهان زياد مىشود، چون حقوقى بر آن واجب مىگردد .
📓کافى ج 2 ص 135
📜ثعلبه بن حاطب انصارى خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول الله! دعا کنید خداوند به من ثروتى عنايت كند.
حضرت فرمود: مقدار كمى كه شكر آن را بتوانى بهتر از ثروت زياد است كه نتوانى سپاس آن را انجام دهى.
ثعلبه رفت، باز دو مرتبه مراجعه كرد و تقاضاى خود را تكرار كرد.
فرمود: تو را پيروى از من نيست؟ به خدا سوگند اگر بخواهم كوهها برايم طلا شود، خواهد شد .
ثعلبه رفت و براي بار سوم مراجعه كرد و گفت: برايم دعا كن اگر خدا مرا ثروتى بدهد هر كه را حقى در آن مال باشد حقش را خواهم داد.
پيامبر صلى الله عليه و آله دعا كرد كه خداوند مالى به او بدهد. دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله در حقش مستجاب شد ، و چند گوسفند تهيه كرد ، و كم كم گوسفندان او چنان رو به افزايش گذاشتند كه حد و حصر نداشت .
اول تمامى نمازهاى خود را پشت سر پيامبر صلى الله عليه و آله مىخواند ، بعد كه اموالش بيشتر شد فقط ظهر و عصر را به مسجد مىآمد و بقيه اوقات نزد گوسفندان بود .
اشتغال او به جايى رسيد كه روز جمعه فقط به مدينه مىآمد و نماز جمعه را مىخواند . بعد از مدتى روز جمعه هم نمىآمد ولى در آن روز بر سر راه مىآمد و از عابرين اخبار مدينه را مىپرسيد .
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله جوياى حال ثعلبه شد ، گفتند: گوسفندان او زياد شده در بيرون مدينه زندگى مىكند .
سه بار فرمود: واى بر ثعلبه
سپس آيه زكات نازل شد ، و پيامبر صلى الله عليه و آله دو نفر، يكى از «بنى سليم» و ديگرى از «جهنيه» را انتخاب نمود و دستور گرفتن زكات را براي آنها نوشت ؛ و آنها به نزد ثعلبه آمدند.
براى ثعلبه نامهى گرفتن زكات را خواندند. او فكرى كرد و گفت: اين جزيه يا شبيه جزيه است فعلا برويد از ديگران كه گرفتيد آن وقت نزدم برگرديد.
ماموران نزد يک مرد سليمى رفتند و دستور گرفتن زكات را به او رساندند و او از بهترين شترهاى خود را انتخاب و سهم زكات را داد.
گفتند: ما نگفتيم بهترين شترهاى ممتاز را بده !
گفت: خودم مايلم اين كار را بكنم.
مأموران نزد ديگران هم رفتند و زكات گرفتند.
وقتى برگشتند به نزد ثعلبه آمدند. او گفت: نامه را بدهيد ببينم ، پس از خواندن باز پاسخ داد كه : اين جزيه يا شبيه آن است ، برويد تا من در اين باره فكر كنم. فرستادگان خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و قبل از نقل جريان ثعلبه ، حضرت فرمود: واى بر ثعلبه
و براي مرد سليمى دعا كرد؛ و آنان هم جريان را به تفصيل نقل كردند.
اين آيات بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:
✨وَ مِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ * فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ
✨ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻨﺪ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﻨﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺻﺪﻗﻪ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺷﺪ. * ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ [ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻛﺮﺩﻥ ] ﺁﻥ [ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ] ﺑﺨﻞ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻋﺮﺍﺽ ﻛﻨﺎﻥ [ ﺍﺯ ﭘﻴﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ] ﺭﻭﻯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ .
يکى از اقوام ثعلبه هنگام نزول آيه حضور داشت و جريان را شنيد پيش ثعلبه رفت و او را از نزول آيه اطلاع دا .
ثعلبه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و تقاضاى قبول زكات كرد. اما پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : خدا مرا امر كرده زكات تو را نپذيرم ، او از ناراحتى خاك بر سر مىريخت.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين كيفر عمل خودت هست ، تو را امرى كردم نپذيرفتى.
پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و ثعلبه به ابىبكر مراجعه كرد او هم زكاتش را قبول نكرد. در زمان عمر هم مراجعه كرد ، عمر هم زكاتش را نپذيرفت. در زمان خلافت عثمان هم مراجعه كرد و او هم زكاتش را نپذيرفت؛ و در همان ايام مرگ او را گرف .
📘تفسير روض الجنان ج 9 ص 299 (با کمى تفاوت)
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈