🔷🗯🔷🗯🔷🗯🔷🗯🔷
#داستان_آموزنده
🔆ابوذر
💫ابوذر رضیاللهعنه فرمود: «آذوقه و پسانداز من در زمان پیغمبر صلیالله علیه و آله و سلّم همیشه یک مَن خرما بوده و تا زندهام از این مقدار زیاده نخواهم کرد.»
💫عطاء گوید: ابوذر را دیدم لباس کهنهای به تن کرده و نماز میخواند، گفتم: ابوذر مگر لباس بهتری نداری؟ گفت: اگر داشتم در برم میدیدی.
💫گفتم: مدّتی تو را با دو جامه میدیدم، گفت: به پسر برادرم که محتاجتر از خودم بود دادم، گفتم: به خدا تو خود محتاجی؛ سر به آسمان بلند کرده و گفت: «آری بار خدایا به آمرزش تو محتاجم.»
💫سپس گفت: «مثلاینکه دنیا را خیلی مهم گرفتهای، این لباس که در تن من میبینی. لباس دیگری که مخصوص مسجد است و چند بز برای دوشیدن و نان خورش دارم، چارپایی دارم که آذوقهام را به آن حملونقل میکنم و زنی دارم که مرا از زحمت تهیه غذا آسوده میکند؛ چه نعمتی برتر از آنکه من دارم؟»
به ابوذر گفتند: آیا مِلکی تهیّه نمیکنی چنانکه فلان کس و فلانی تهیه کردهاند؟!
💫گفت: «میخواهم چه کنم؟ برای اینکه آقا و ارباب شوم؟ هر روزی یک شربت از آب با شیر و هفتهای یک پیمانه گندم مرا کفایت میکند.»
📚(پیغمبر صلیالله علیه و آله و یاران، ج 1، ص 47 -اعیان الشیعه (جندب)، ص 329 347)
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈