✨﷽✨‌ مرور حضرت موسى و نماينده اش يك روز حضرت موسى (علیه السلام) با حضرت يوشع بن نون (علیه السلام ) در اطراف زمين سير ميكرند كه به سرزمين كربلا رسيدند، اتفاقا كفش حضرت موسى (علیه السلام) پاره و كف آن جدا شد و خارى به پاى حضرتش اثابت كرد و پايش ‍ خونى شد و درد كشيد، ناراحت و محزون سر بطرف آسمان بلند كرد و فرمود: خدا چه بدى از من سرزده بود كه دچار اين بليه شدم. خداوند متعال به او وحى ، و روضه كربلا را فرمود: اينجا حسينم را شهيد مى كنند، اينجا خونش را مى ريزند، اينجا حسين را محزون و نالان مى كنند و من مى خواستم خون و حزن تو با او موافق باشد. حضرت موسى (علیه السلام) فرمود: خدايا حسين كيست ؟! وحى رسيد: او سبط محمد مصطفى (صل الله علیه وآله و سلم ) و پسر حضرت على مرتضى (علیه السلام) است. موسى ناراحت و گريان شد و فرمود: قاتل او كيست ؟ خطاب رسيد: او نفرين شده ماهى دريا و وحشى هاى بيابان و پرندگان هواست . حضرت موسى نالان و گريان دستها را بالا برد و يزيد را لعنت و نفرين كرد و حضرت يوشع بن نون (علیه السلام) هم گريان به دعاى حضرت موسى (علیه السلام) آمين گفت و بعد رفتند. منبع📚:بحار الا نوار: 44، 244 ناسخ 1، 284. 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool