شنيدم كه چون قوي زيبا بميرد فريبنده زاد و فريبا بميرد شب مرگ تنها نشيند به موجي رود گوشه اي دور و تنها بميرد در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب كه خود در ميان غزل ها بميرد گروهي بر آنند كاين مرغ شيدا كجا عاشقي كرد ؛ آنجا بميرد شب مرگ از بيم آنجا شتابد كه از مرگ غافل شود تا بميرد من اين نكته گيرم كه باور نكردم نديدم كه قويي به صحرا بميرد چو روزي ز آغوش دريا برآمد شبي هم در آغوش دريا بميرد تو دريا ي من بودي آغوش واكن كه ميخواهد اين قوي زيبا بميرد 📌 @ponezs