[ مهمان شام ]
بریده ای✂️ از کتاب
درمحور حلب (شقیدله) شهید شد و پیکرش جاماند.
در ایام عاشورا و محرم، مانند اربابش سر از بدن سید جدا کردند.
تکفیریهای بیدین بدنش را قطعه قطعه کرده و ...
پیکرش پیدا نشد.
او به جرگه شهدای گمنام پیوست.
اما نه...
این تمام ماجرای ابراهیم نسل جدید ما نبود.
او احترام خاصی برای والدینش قائل بود.
به خاطر بیقراریهای پدرش، سیدمیلاد به خواب یکی از همرزمانش آمد و در خواب محل پیکرش را نشان میدهد.
سید میگوید که من میخواستم گمنام باشم ولی به خاطر بیقراری پدرم برمیگردم و برگشت تا بار دیگر عطر و بوی شهادت در این سرزمین وزیدن بگیرد.
📚
@ketab_Et