💐💐💐💐💐💐 ٧١٣ 🔹 دو کوزه آب داشت که آن‌ها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می‌کرد! 🔸یکی از کوزه‌ها ترک داشت و مقدارى از آب آن به زمين مى‌ريخت، در صورتی که دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل به مقصد می‌رسید! 🔹مدتی طولانی هر روز این اتفاق تکرار می‌شد و زن همیشه یک کوزه و نیم آب به خانه می‌برد! 🔸ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت، بسیار شرمگین بود که فقط می‌توانست نیمی از وظیفه‌اش را انجام دهد! 🔹پس از دو سال، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت! 🔸پیرزن لبخندی زد و گفت: «هیچ توجه کرده‌ای این جاده در سمت تو روییده‌اند و نه در سمت کوزه سالم!؟ اگر تو این‌گونه نبودی این زیبايی‌ها طروات‌بخش خانه من نبود! 🔹طی این دو سال این گل‌ها را می‌چیدم و با آن‌ها خانه‌ام را تزیین می‌کردم!» .👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat