📚 ٩٣٢ دید مردی شخص کوری را بشب دستش چراغ⁦ می رود با کوزه ای بر دوش یکسر سوی باغ خنده کرد و گفت، چشمان تو کوراست ای رفیق می نمایی با چراغ از بهر چه طی طریق در جوابش گفت، من کورم ولی روشن دلم با چراغ و روشنایی حل نگردد مشکلم ره بود تاریک و هست این نور بهر روشنی تا تو ظاهر بین ابله کوزه ام را نشکنی.. 🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿 شما و دوستان ارجمندتون هم به : 👇👇👇 دعوتید👇👇👇 💐 @kashkoolesalavat 💐 @kashkoolesalavat