🌸سید احمد یک شب، یک شیرین کاری کرد. لباسهای رزمندگان را به پتو و پتوها را نیز به هم دوخته بود. ساعت سه بامداد چراغ ها را روشن کرد و برپا داد. همه رزمندگان برخاستند و ناگهان با یکدیگر برخورد کرده و نقش بر زمین شدند. نیم ساعت طول کشید تا بچه ها از یکدیگر جدا شوند. پس از آزادی به دنبال شخصی میگشند که این شوخی را با آنها کرده است. متوجه شدیم سید احمد داخل اتاق نیست و یقین پیدا کردیم که این شوخی کار اوست. او را آوردند و رویش یک پتو انداختند. آن شب یک جشن پتو برایش گرفتیم. 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋