❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: عمروعاص در پاسخ می نویسد: از نظری که ابزار داشته ای اطلاع یافتم. نقشه ی خوبی کشیده ای؛ خواستن انتقام خون عثمان، حربه ی وی است. از هنگامی که در این جنگ ها به پاخاستیم، هیچ چیزی از سوی تو و ما و مردم، برای دشمنت على از این نظر زیان آورتر نیست و هیچ موضوعی بهتر از این که نوشته ای، دشمنت را گرفتار و اسیر می سازد. پس نظرت را اجرا کن و با تیر تفرقه و نیرنگ بر قلب على بزن... معاویه دست به کار می شود. عبدالله بن عامر بن الحضرمی، را نزد خود فرا می خواند و از او می خواهد با همراهی عده ای دیگر به سوی بصره حرکت کند و در نامه ای خطاب به بصری ها می نویسد: تعهدم به شما این است که سالی دو بار به شما سهم دهم و مالیات و درآمدتان را هرگز نخواهم. پس به چیزی که دعوت می شوید، شتاب کنید. ابن الحضرمی بدون مانعی وارد بصره می شود و در میان قبیله ی بنی تمیم فرود می آید. همراهانش را در بین مردم شهر می پراکند تا مأموریت خود را آغاز کنند. وقتی همه ی عثمانیان از هر سوی و هر قبیله به مویش می خزند و پیرامونش گرد می آیند، احساس آرامش و قدرت و برای به او می دهد که تصمیم می گیرد آشکارتر به تبلیغ علیه علی دست بزند. او روزی در مسجد شهر برای مردم سخنرانی می کند: ای مردم پیشوای هدایت. عثمان بن عفان را علی بن ابیطالب ستمگرانه به پس خواستار انتقام خونش شوید! با کشندگانش بجنگید برگزیدگان شما گرفتار شده اند. اما خداوند در شام و مصر و حجاز، برادرانی نصیب شما کرده است که قدرتی دارند و بیرون از شمارند. 🌍 @kashkoolmazhabimehrab