❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨
#قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_سیزدهم
نویســـنده:
#ابراهیم_حسن_بیگے
عمروعاص در پاسخ می نویسد:
از نظری که ابزار داشته ای اطلاع یافتم.
نقشه ی خوبی کشیده ای؛ خواستن انتقام خون عثمان، حربه ی وی است.
از هنگامی که در این جنگ ها به پاخاستیم، هیچ چیزی از سوی تو و ما و مردم، برای دشمنت على از این نظر زیان آورتر نیست و هیچ موضوعی بهتر از این که نوشته ای، دشمنت را گرفتار و اسیر می سازد. پس نظرت را اجرا کن و با تیر تفرقه و نیرنگ بر قلب على بزن...
معاویه دست به کار می شود.
عبدالله بن عامر بن الحضرمی، را نزد خود فرا می خواند و از او می خواهد با همراهی عده ای دیگر به سوی بصره حرکت کند و در نامه ای خطاب به بصری ها می نویسد:
تعهدم به شما این است که سالی دو بار به شما سهم دهم و مالیات و درآمدتان را هرگز نخواهم.
پس به چیزی که دعوت می شوید، شتاب کنید.
ابن الحضرمی بدون مانعی وارد بصره می شود و در میان قبیله ی بنی تمیم فرود می آید.
همراهانش را در بین مردم شهر می پراکند تا مأموریت خود را آغاز کنند.
وقتی همه ی عثمانیان از هر سوی و هر قبیله به مویش می خزند و پیرامونش گرد می آیند، احساس آرامش و قدرت و برای به او می دهد که تصمیم می گیرد آشکارتر به تبلیغ علیه علی دست بزند.
او روزی در مسجد شهر برای مردم سخنرانی می کند:
ای مردم پیشوای هدایت.
عثمان بن عفان را علی بن ابیطالب ستمگرانه به
پس خواستار انتقام خونش شوید!
با کشندگانش بجنگید برگزیدگان شما گرفتار شده اند. اما خداوند در شام و مصر و حجاز، برادرانی نصیب شما کرده است که قدرتی دارند و بیرون از شمارند.
🌍
@kashkoolmazhabimehrab