اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات، بر طبایع غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد.
حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد چون کار خوب، اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست. مثلًا ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد.
از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام میدهیم؟
اگر اینطور است، معلوم میشود که کار ما به خاطر امر خداست. اما اگر ربا را میخوریم، نماز را هم با نافله هایش میخوانیم، اگر خیانت به امانت مردم میکنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمیشود، میفهمیم که اینها عبادت نیست، روی عادت است.
"شهید مطهری"
📕اسلام و نیازهای زمان، ج ۱، ص۲۱۱
@twiita