چرا مقامات آمریکا و انگلیس و اسرائیل و پیاده‌نظام سیاسی- رسانه‌ای آنها مانند اسپند روی آتش شده‌اند و با اضطراب و بیش‌فعالی در مقابل ایران رفتار می‌کنند؟ مگر ژنرال ارشد ایرانی را ترور نکرده‌اند؟ چرا پادوهای حقیر همان‌ها، دزدانه و شبانه، به تصویر حاج قاسم حمله کردند و فحاشی کردند؟ مگر حاج قاسم و یاران سپاهی‌اش با آمریکا و انگلیس چه کرده‌اند که سفیر انگلیس بی‌احتیاطی کرده و به حلقه اوباش فحاش می‌پیوندد و پس از دستگیری، تازه به‌خود می‌آید و خود را دو بار خیس می‌کند؟! رفتار‌های رادیکال و غوغاسالارانه قرار است کدام اتفاقات بزرگ را از چشم افکار عمومی ایران و جهان بپوشاند؟ 1- امیر مومنان (ع) به فرزند خود امام حسن(ع) فرمود «لَا تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَهًٍْ، وَ إِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ؛ فَإِنَّ الدَّاعِيَ إِلَيْهَا بَاغٍ وَ الْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ. هرگز به جنگ و مبارزه دعوت نکن اما اگر به مبارزه دعوت شدی بپذیر، زیرا آنکه به جنگ فرا خواند، سرکش است و سرکش، به زمین می‌خورد»(حکمت 233). نمایش شجاعت در برابر دشمن، بازدارنده است و در مقابل، اظهار ضعف و انفعال، سایه تهدید را با خود می‌آورد. داستان ستم‌های آمریکا علیه ملت ما، تاریخی 78 ساله دارد اما تازه‌ترین نمونه‌های عداوت، عهدشکنی آنان در برجام و سپس تحریم و جنگ اقتصادی و نهایتا، مواجهه همه‌جانبه با سپاه پاسداران به‌عنوان یکی از ارکان اقتدار کشورمان است. دولت آمریکا 19 فروردین 98، سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌‌های تروریستی قرار داد و این پس از برخی تحرکات مشکوک در داخل بود که با تمکین ازFATF، بخشنامه ممنوعیت همکاری با افراد و نهادهای حاضر در فهرست تحریم‌های سازمان ملل و وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا را صادر کرده بودند! با این وصف، سپاه و وزارت اطلاعات و ارشاد و دستگاه قضایی و صدا و سیما باید در داخل تحریم می‌شدند! 2- متاسفانه برخی مدیران به مدت یک سال، هیچ جواب درخوری به دشمن ندادند و بنابراین فروش نفت و مبادلات مالی و بانکی ما به شدت در مضیقه قرار گرفت. پس از اقدام فروردین امسال دولت آمریکا هم، به چند موضع‌گیری و بیانیه بسنده شد. آخرین اقدامی که دشمن مرتکب شد، دست یازیدن به ترور بود. آمریکا و اسرائیل بنا به اعتراف خودشان، سه عملیات تروریستی ظرف یک ماه گذشته انجام دادند؛ ترور حاج قاسم سلیمانی، سردار حاجی زاده در سوریه و عبدالرضا شهلایی در یمن. اخیرا نیویورک‌تایمز نوشت «ترور ژنرال سلیمانی بخشی از یک برنامه گسترده‌تر برای ترور فرماندهان سپاه پاسداران و سران نیروهای هم‌‌پیمان ایران در منطقه است». 3- ممکن است کسانی در گوشه و کنار بگویند اصلا چرا باید در عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و یمن نقش‌آفرین بود که ترور هم شد یا کشور را درگیر کرد؟ پاسخ به این پرسش، چند جلد کتاب مستند می‌شود. اما یک پاسخ، همان است که ملت ایران در طول همه این سالها داده‌اند و کسی حق ندارد -مگر با دغل و دروغ- مخالفت خود را نظر «مردم ایران» جا بزند. حاج قاسم سلیمانی، پیشانی نبرد با دشمن بود؛ معتقد به اینکه به فرموده امیرمومنان (ع) باید با دشمن متجاوز جنگید پیش از آنکه او وارد سرزمین‌تان شود و شما را خوار کند. اگر ملت ایران سر سوزنی به تلقین صهیونیستی «نه‌غزه نه لبنان» باور داشت، نباید حاج قاسم در تمام نظرسنجی‌های داخلی و حتی آمریکایی، محبوب‌ترین چهره در میان مردم ایران طی چند سال اخیر بوده باشد. و نباید تشییع پیکر مطهر او در اهواز و مشهد و تهران و قم و کرمان، آن قیام و قیامت تاریخی را رقم بزند که بَری مک‌ کافری ژنرال چهار ستاره آمریکایی به «ام‌اس‌ان‌بی‌سی» بگوید «ترامپ از عظمت تشییع ژنرال سلیمانی، تا سرحد مرگ ترسید». دشمن در این ماجرا، ضربه خُرد‌کننده‌ای خورد. دنیا دید که سلیمانی برچسب‌خورده از سوی آمریکا و انگلیس، جزو محبوب‌ترین شخصیت‌های منطقه است و جنایت ترور او، نه تنها ملت ایران را مرعوب نساخته بلکه موجب تحقیر مضاعف آمریکا شده است. 4- با شهادت حاج قاسم، یک انفجار اطلاعاتی رسوا‌کننده علیه دشمن و منافقین اتفاق افتاد. جوشش بصیرت و عواطف مردم برای فرمانده پیشرو و شجاعی بود که با شش قسم جلاله گفته بود «برادران! از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد؛ در قیامت خواهیم دید مهم‌ترین محور محاسبه این است». محبوبیت چنین فرماندهی، مایه عزای بی‌پایان برای دشمن است. او می‌تواند تبدیل به الگویی برای تغییر سازنده سیاست و مدیریت در هر کشور شود. پیکر پاره پاره او در میان انبوه جمعیت در تهران -که حد فاصل میدان امام حسین(ع) تا میدان انقلاب و آزادی و خیابان‌های اطراف را لبریز کردند بودند- نشان می‌داد هم انقلاب اسلامی پر نشاط است و هم اینکه سلیمانی و هم‌رزمانش می‌توانند الگوی بن