◼️ کیست مرا یاری کند ◼️
امام حسين عليه السّلام در اين هنگام فرياد زد:
اما من مغيث يغيثنا لوجه اللَّه، اما من ذابّ يذبّ عن حرم رسول اللَّه ، آيا فريادرسى نيست كه براى خوشنودى خدا به فرياد ما برسد، آيا دفاع كننده اى نيست كه از حريم حرم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم دفاع نمايد؟
حرّ بن يزيد رياحى اين صدا را شنيد، نزد عمر سعد آمد به او گفت:
«آيا تو با اين مرد (امام حسين عليه السّلام) جنگ مى كنى؟ »
عمر سعد گفت: «سوگند به خدا آرى، جنگى كه آسانترين مرحله اش پريدن سرها از بدنها، و جدا شدن دستها از پيكرها باشد.»
حرّ از عمر سعد گذشت، در جايى كنار سربازان ايستاد، به طورى كه لرزه بر اندامش افتاده بود، (يكى از نزديكانش به نام) مهاجرين اوس به حرّ گفت: «سوگند به خدا قيافه و چگونگى حركات تو مرا به شك انداخته، اگر از من بپرسند شجاعترين مردان كوفه كيست، جز نام تو نام كسى را به زبان نياورم، بنا بر اين، اين (لرزش) چيست كه در تو مى نگرم؟! » حرّ در پاسخ چنين گفت:
انّى و اللَّه اخيّر نفسى بين الجنّة و النّار، فو اللَّه لا اختار على الجنّة شيئا و لو قطّعت و احرقت، سوگند به خدا من خود را بين دو راهى بهشت و دوزخ مى نگرم، پس سوگند به خدا هيچ چيز را بر بهشت برنمى گزينم، گر چه قطعه قطعه شوم و سوزانده گردم.
سپس سوار بر اسب به سوى خيمه هاى حسين عليه السّلام حركت كرد، دستهايش را بر سرش نهاده بود و مى گفت:
اللّهم تبت اليك فتب علىّ فقد ارعبت قلوب اوليائك و اولاد بنت نبيّك، خدايا به سوى تو بازگشت نمودم و توبه كردم، توبه مرا بپذير، من دلهاى اولياى تو و فرزندان دختر پيامبرت را ترساندم.
آنگاه به حسين عليه السّلام رو نمود و عرض كرد: «فدايت گردم من همانم كه سر راه شما را گرفتم، و از بازگشت شما جلوگيرى نمودم، و عرصه را بر شما تنگ نمودم، سوگند به خدا گمان نمى كردم كه اين مردم تا اين حدّ با تو برخورد مى كنند، اكنون به سوى خدا بازگشت نموده و توبه كردم، «فهل ترى لى من توبة، آيا خداوند توبه مرا پذيرفته است؟ »
امام حسين عليه السّلام فرمود: «آرى خداوند توبه تو را پذيرفته است، از اسب پياده شو و به سوى ما بيا.»
حرّ گفت: من اگر سوار باشم براى تو بهتر از آن است كه پياده باشم، و سرانجام كارم به پياده شدن است.
سپس گفت: «اكنون كه من نخستين شخصى بودم كه بر تو خروج نمودم، به من اجازه بده كه نخستين كسى باشم كه در پيش رويت كشته شوم تا از كسانى باشم كه در قيامت با جدّت محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم مصافحه كنند.»
مؤلّف گويد: منظور حرّ، نخستين كشته در آن ساعت است، زيرا جماعتى قبل از او به شهادت رسيده بودند.
امام حسين عليه السّلام به حرّ اجازه داد، حرّ به ميدان شتافت و به نيكوترين وجه با دشمن جنگيد به طورى كه جماعتى از شجاعان و قهرمانان دشمن را كشت.
سپس به شهادت رسيد، پيكرش را نزد امام حسين عليه السّلام آوردند، حسين عليه السّلام خاك از صورت حرّ پاك مى كرد و مى فرمود:
انت الحرّ كما سمّتك امّك، حرّ في الدّنيا و حرّ في الآخرة ، تو آزاد هستى همان گونه كه مادرت تو را حرّ (آزاد) ناميد، تو در دنيا و آخرت آزاد مى باشى.
پس از حرّ، برير بن خضير كه مردى زاهد و عابد بود، به سوى ميدان شتافت، يزيد بن معقل از طرف دشمن به جنگ او آمد، برير او را به مباهله دعوت كرد بر اين اساس كه هر كسى كه كشته شد، بر باطل است، با هم درگير شدند، برير او را كشت، سپس همچنان به جنگ خود با دشمن ادامه داد تا به شهادت رسيد، رضوان خدا بر او باد.