🔹 در آشپزخانه مشغول پخت غذا بودم که صدای تلفن بلند شد. می‌دانستم که مادرم پشت خط است.روز قبل با مادرم صحبت کرده بودم اما ، شوق شنیدن صدای مادر باعث شد کارم را نیمه تمام رها کنم. 🔸 برای رسیدن به تلفن عجله کردم ؛ متوجه پله‌ی ورودی نشدم و با زانو به زمین خوردم.فرصت نبود به درد پایم فکر کنم. 🔹 به طرف تلفن رفتم و قبل از قطع شدن گوشی تلفن را برداشتم. صدای مادر مرهمی شد بر زخم های روح و جسمم. 🔸 باید با خودم صادق باشم! منی که برای پاسخ دادن به تلفن مادر این گونه شوق دارم؛ برای "حی الصلوة " هم همین گونه‌ام؟ 🔹 کارم را نیمه رها می‌کنم و با شوق برای صحبت با خدایم آماده می‌شوم؟ درد و رنجم را از یاد می‌برم؟؟ 🔸 الگوی ما خانمی است که " وقتی که در محراب عبادتش به نماز می ایستاد فروغ نورش برای ساکنان آسمان می درخشید همانگونه که نور ستارگان آسمان برای زمینیان می درخشد." چند بار زهرا (س) گونه به نماز ایستادیم؟ ✍️ مریم سادات موسوی ‌خواه 🆔 @kashkul_zendegi