کوکب خانم، زن پاکیزه و با سلیقه ای بود.. این داستان آشنایی برای همه ماست.. اما برای من شخصیت اصلی قصه, یک ما به ازای بیرونی داشت ! کوکب خانم کودکی من کسی نبود جز زهرا خانم ! زنی با سلیقه با آن باغچه کوچک پر از سبزی های خوشمزه با تخم مرغ های تازه همراه با ماست و پنیرخانگی که حاصل دسترنج خودش بود. هر بار که بر سفره ی مهمان نوازی اش نشستیم، جز خوردن غذا ده ها درس دیگر آموختیم! خرده نان هایی که ریز می شدند یا در یخچال برای آبگوشت نگه داشته می‌شدند یا خشک می شدند و کوبیده و برای کتلت استفاده و یا خوراک مرغان. پوست میوه ها و آشغال سبزیجات و صیفی جات و از این نوع هرگز در زباله ریخته نمی‌شدند! جایشان در زیر خاک های باغچه بود و بازیافتی ها که جای خود داشتند! اصلاً چیزی به نام زباله در خانه او وجود نداشت و کسی نمی‌دانست اسراف یعنی چه؟!! نعمت‌های خداوند همگی برای او عزیز بودند و قابل احترام! از مهربانی اش با حیوانات و مرغان خانگی احترام به مخلوقات خداوند را یاد گرفتیم و از لطافت رفتارش با گل‌های گلدان و حتی سبزی های باغچه، احترام به طبیعت را آموختیم. احترامی که به سادات می گذاشت بی مثال بود! خلاصه که انس او با نماز و قرآن و تدریس این کتاب آسمانی و اخلاق و ادب خوبش تنها هنر او نبود..او در زندگی اش از پیروان مکتب حضرت زهرا سلام الله علیها بود.. نام مادر : زهرا اسلامی تاریخ تولد:۱۳۱۹/۰۲/۰۷ تاریخ وفات: ۱۴۰۳/۰۹/۳۰ یاد، نام و منشش همواره پاینده و بهشت برین گوارایش باد🤲 شادی روحش صلوات 💚 🆔 @kashkul_zendegi