📎🔹من خود را برای مرگ آماده کرده‌ام و از آن نمی‌ترسم دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان «... در زمان امیرالمومنین، زن در همه جوامع بشری (نه فقط در میان عرب‌ها) مظلوم بود، نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد شود و در مسائل سیاسی تبحّر پیدا کند، نه ممکن بود در میدان‌های...» این جملات، آخرین کلمات سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنه‌ای، امام جمعه تهران در مسجد ابوذر تهران بعد از نماز جماعت ظهر ششم تیرماه 1360 بود که با انفجاری شدید، قطع شد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خودشان آن لحظات را چنین شرح داده‌اند: «... آن وقتی که بمب منفجر شد... از وقتی که بار اول افتادم زمین... سه بار لحظاتی به هوش آمدم و هر دفعه یک احساسی داشتم... در یکی از این حالات احساس کردم که من دارم می‌روم، یعنی دارم می‌میرم. احساس کردم که مرگ در مقابل من است...» آیت‌الله خامنه‌ای پیش از آن نیز بارها و بارها برخورد با مرگ و شهادت را تجربه کرده بودند و در طول سال‌های مبارزه و جهاد و مسئولیت، با همه وجود آن را انتظار می‌کشیدند. نخستین مواجهه در بیرجند از همان محرم سال 1342 که به امر حضرت امام به بیرجند رفته و مجالس عزای سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) را به عرصه افشای جنایات رژیم شاه و انتشار آرمان‌های امام بدل ساختند. همه روزهای دهه محرم 1342 در بیرجند در مسجد مصلای شهر به سخنرانی پرداخته تا روز تاسوعا که بالاخره دستگیر شدند. خود ایشان در خاطرات‌شان به اولین دستگیری چنین اشاره دارند: «... مرا به پاسگاه پلیس... نزد افسر جوانی بردند. او با لحنی تند و با رگ‌های گردن برآمده به سرزنش و توبیخ من پرداخت. با آرامش به او پاسخ دادم: تو کاری بیش از اعدام من نمی‌توانی انجام دهی... هر کاری می‌خواهی بکن، من آماده‌ام، زیرا وقتی از خانه بیرون آمدم، خود را برای مرگ آماده کردم...»... ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/267870/ 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper