سید جان از داغت برای که بگویم که مرا درک کند و به جرم محبت و ارادت به تو سرزنشم نکند ؟! دیروز شاهد دفن بخشی از خودم بودم ، بخشی از وجودم بخشی از جسمم ، جوارحم !! آه آه و هزاران آه ..🥀 یادم نمی‌رود در مشایه های متعدد که همسفرت بودم ، گاهی درخواست میکردم ، سید آرامتر ، جا ماندم ، چقدر سریع و شتابزده میروی .. شاید دقایقی کوتاه از سرعتت کم میشد ، اما باز همان آش و همان کاسه .. و آخر من بودم که باید سریعتر خودم را به تو می‌رساندم .. نزدیکت که شدم دیدم زمزمه ای داری .. ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده گوشه ای از کربلا ، جا و مکانم‌ بده نمی‌دانی چقدر مرا سوزاندی سید ؟! نمی‌دانی چقدر مرا عاشق کردی ؟! می‌نویسم برای مخاطبینم که بدانند برای سید رضای ما ، پیر و جوان ، مذهبی و غیر مذهبی ، با هر گویش و لهجه و با هر نوع ظاهری ، تفاوت نداشت ، چرا که او با این اعتقاد قلبی زیست و با این سیره سر به تیره تراب گذاشت که ؛ حسین (علیه السلام) یتیمِ قهر کرده هم دارد ..😢 من ماندم و حقی که بر گردنم داری سیدِ نازنینم .. چرا که بخش عمده‌ ایی از ارادتم به این خاندان را مدیونِ استماعِ مواعظ تو هستم .. و اما رفقای نخبه ی من ! سید ندیده پیگیرتان بود ندیده عاشقتان بود از دغدغه اش نسبت به شما ، مدام به ما می‌گفت از رها نکردن دهه هشتادی ها و سفارش کردن به پیگیری و خادمی ما برای دهه نودی ها .. سید دوستدارتان بود ، اخیرا وعده داد تا توصیه هایی را برای مخاطبین طرحمان ارسال کند ، فرصت نداد اجل به او و نرسید صدایش به رفقای طرح ما ، ولی ماند در قلب ما .. خداحافظ سید متفاوت و خاص ما🥀 ✏️سعید اصفهانی مقدم