✨﷽✨
#پندانه
🔴حکایتی فراموش شده
✍حکیم فرزانهای، همه مردم شهر را جمع کرد تا برای آنها حکایت فراموش شدهای را بازگو کند.
از چند روز قبل، مریدان حکیم در سراسر شهر جار زدند و مردم را آگاه کردند.
از این رو جمع کثیری در روز موعود برای شنیدن حکایت فراموش شده گرد آمدند.
حکیم بالای منبر رفت و گفت:
روزی روزگاری پسربچهای زندگی میکرد، بعد از گذشت ایامی جوان شد، سپس ازدواج کرد و صاحب بچهای شد، به سختی کار کرد، سپس خانه و تجارتخانهای برای خود دستوپا کرد.
آنگاه حکیم ساکت شد، مردم ابتدا کمی صبر کردند، عاقبت عصبانی شده و فریاد کشیدند:
خُب! که چی؟
حکیم به نشانه تاسف سری تکان داد و گفت:
که چی را از خودتان بپرسید، این داستان زندگی خود شماست!
راستی که چی؟!
آیا واقعا هدف از آفرینش انسان فقط همین چیزهایی بود که حکیم گفت!؟
به حق باید گفت که این حکیم فرزانه به بهترین شکل ممکن مردمان شهرش را پند داد.
#کانال_رسمی_کرمجگان