🌙داستان شب لقمان اعتقاد داشت که دوری از بدی‌ها و انجام خوبی‌ها فقط باید به منظور جلب خشنودی خدا باشد و هرگاه کسی تعریف و تمجید خلق را هدف سازد، گذشته از آنکه همت بزرگ انسانی را پست و زبون ساخته و از ارزش عملش فرو کاسته به منظور اصلی دست نیافته. این را باید دانست که بدگویان و یاوه سرایان در هیچ موقعیتی زبان از خرده گیری فرو نخواهند بست. لقمان در چند جمله پندها که به فرزندش می‌داد این مسئله را به او خاطرنشان ساخت: پسر از پدر خواست تا این حقیقت را عملاً در نظرش مجسم سازد. لقمان به فرزندش فرمود: هم اکنون ساز و برگ سفر مهیا کن تا در طی مسافرت این مطلب بر تو روشن شود، فرزند دستور پدر را به کار بست، مَرکب آماده نمود، لقمان سوار شد و به فرزند گفت: دنبال من حرکت کن، در آن حال بر قومی گذشتند که در مزرعه‌ها به زراعت مشغول بودند، چون آن گروه چشم به آن دو مسافر انداختند، زبان به یاوه سرایی در جهت اعتراض گشودند و گفتند: زهی مرد بی رحم سنگین دل که خود به تنهایی لذت سواری بَرَد و کودک ضعیف بیچاره را به دنبال خود کِشَد؟! در این وقت پیاده شد و پسر را سوار کرد، می‌رفتند تا به گروهی رسیدند این‌بار بینندگان زبان به اعتراض باز کردند که این پدر را بنگر آن قدر در تربیت فرزند کوتاهی کرده که حرمت پدر نشناسد، جوان نیرومند سوار می‌شود ولی پدر ضعیف و ناتوان از دنبالش حرکت می‌کند. در این حال لقمان در ردیف فرزند سوار شد تا به قوم دیگر رسیدند آنان گفتند: این دو بی رحم را بنگرید که بر پشت حیوانی ضعیف سوار شده در صورتی که اگر هر یک به نوبت سوار می‌شدند حیوان بیچاره از بار گران آنان خسته نمی شد. در این موقعیت هر دو پیاده شدند تا به دِهی رسیدند، مردم دِه چون هر دو را دنبال مَرکب پیاده دیدند گفتند: این پیر را با جوان بنگرید که هر دو پیاده می‌روند، در صورتی که مرکب برای سواری آنان آماده و پیش رویشان در حرکت است. چون کار سفر به پایان رسید به فرزند گفت: اکنون در طی این سفر دریافتی که خشنود ساختن مردم و بستن زبان اعتراض کنندگان و عیب جویان محال است، از این جهت مرد خردمند به‌جای آن‌که گفتار و کردار خود را وسیله جلب رضایت دیگران سازد باید عمل خود را در معرض خشنودی خدا قرار دهد و به عیب دیگران و تحسین مردمان ننگرد. 📚لقمان حکیم ✍🏼استاد شیخ حسین انصاریان ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡