با حرف شیخ، حشرات موذی برای همیشه از خانه رفتند. 📖حاج شیخ : خانه مرحوم آقا شیخ دچار مشکل شده بود؛ حشراتی موذی (ساس) به این خانه هجوم آورده بودند. بچه‌ها و اعضای خانه هرچه تلاش و کوشش کردند تا این حشرات را از بین ببرند، موفق نشدند و نتوانستند از شرّ آن‌ها خلاص شوند! تا اینکه در یکی از شب‌ها، این حشرات بیش از اندازه اذیت و آزار کردند. در این هنگام اعضای خانواده مشاهده کردند که آقاشیخ مرتضی از جایش بلند شد و به سوی اتاقی که آن حشرات در آنجا بیشتر جمع شده بودند، رفت. در جلوی آن اتاق ایستاد و به آن حشرات گفت: «خداوند، دیگر به شما اذن و اجازه نداده ما را آزار دهید» از آن شب به بعد دیگر هیچ ساسی در این خانه دیده نشده است و برای ما معلوم نشد در آن شب، آن حشرات چگونه و کجا رفتند! و آقا شیخ مرتضی زاهد گفته است: من این امر را از مادرِ حضرت یاد گرفته‌ام! والده ماجده حضرت امام محمدباقر به دیواری که می‌خواست بر سرِ آن بانوی مکرّمه فرو ریزد خطاب فرمود: به حق المصطفی که خدا اجازه نداده بر سرِ من خراب شوی! پس آن دیوار همان‌طور منحنی و کج ایستاد، تا آن بانوی مکرّمه به سلامت گذشت. 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 http://ketabejamkaran.ir/4365 @ketabeJamkaran