پُربرکتِ کوتاهعمر
همانطور که با پسرم به طرف مزرعه میرفتیم، بلند آه سردی کشید.
پرسیدم:
- چه شده بابا جان؟ چرا آه میکشی؛ آن هم آهی به این بلندی؟
گفت:
- از داغ امام جوانمان؛ ابنالرضا.
سخنش بغضآلود بود؛ ولی من بیتوجه به حالش، پرخاشَش کردم:
- مرد حسابی! بزنم با همین بیل دخلت را بیاورم. آقا که هنوز زنده و سالماند.
عصبانیتم را که دید، باشرمندگی گفت:
- از خودم نمیگویم. میدانی که همچون خودت، از دلباختگان ابوجعفرم، ولی چه کنم که از نام ایشان در تورات این را فهمیدهام.
راست میگفت. برعکس من، باسواد بود و پرمطالعه. یا قرآن میخواند یا در تورات و انجیل غور میکرد یا حدیث مینوشت. نهفقط افتخار من، که افتخار کل قبیله بود.
آرام گفتم:
- جوری بگو که عقل من هم قد بدهد. مگر تورات چه گفته که داری امامِمان را جوانمرگ میکنی؟
وقتی دید عصبانیتم فروکش کرده و آماده شنیدنم، گفت:
- میدانی که هرکدام از امامان ما، به نامی در تورات خوانده شدهاند.
نمیدانستم، ولی گفتم:
- خب؟
بیلش را دستبهدست کرد، بعد گفت:
- نام ابنالرضا در این کتاب، «تیمو» است.
گفتم:
- خب باشد؛ اشکالش چیست؟
سری تکان داد و ادامه داد:
- میدانی معنای این کلمه چیست؟
از کجا باید میدانستم؛ باز عصبانی گفتم:
- اصول دین میپرسی پسر؟ بگو و خلاصم کن. مُردم از نگرانی.
سریع گفت:
- یعنی پُربرکتِ کوتاهعمر.
*
این روزها که خبر شهادت ابوجعفر محمدِ تقی در بیستوپنجسالگی دهانبهدهان میچرخد، بهناگاه سخنان آن روز پسرم یادم میآید: «پُربرکتِ کوتاهعمر.»
• نباطی عاملی (ف.877)، الصراط المستقیم، ج2، الباب العاشر، ص141.
#کتاب_ابن_الرضا
#محمود_سوری
#داستانک
#به_زودی
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran