🟤🟤🟤🟤 🟤🍂🍂 🟤🍂 🟤 🍂 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص)🍂 🍂....«در بحار: ج 92 ص 42 ح 2 در اين باره از ابوذر چنين روايت كرده است كه گفت: وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت، على عليه السّلام قرآن را جمع كرد و آن را نزد مهاجرين و انصار آورد و بر ايشان عرضه نمود چنان كه پيامبر (ص) او را بدين مطلب وصيت فرموده بود. وقتى ابوبكر آن را گشود در صفحه اولى كه باز كرد فضائح آنان بود. عمر از جا برخاست و گفت: يا على، آن را بر گردان كه ما را به آن احتياجى نيست! علی (ع) هم آن را گرفت و برگشت .... وقتى عمر به خلافت رسيد از امير المؤمنين (ع) خواست تا آن قرآن را به آنان بدهد ... و گفت: اى ابا الحسن، چه می شود اگر قرآنى را كه نزد ابو بكر آورده بودى بياورى تا همه بر آن متفق شويم ! حضرت فرمود: هيهات ! راهى به اين مطلب نيست، آن را نزد ابو بكر آوردم تا حجّت بر شما تمام شود و روز قيامت نگوئيد: «ما از اين بی خبر بوديم» يا بگوئيد: «آن را نزد ما نياوردى» ! قرآنى كه نزد من است جز پاكان و جانشينان از فرزندانم به آن دست نمی يابند. عمر پرسيد: آيا زمان معلومى براى ظاهر كردن آن هست؟ فرمود: آرى وقتى قائم(عج) از فرزندانم قيام كند آن را ظاهر می نمايد و مردم را بر عمل به آن وادار می كند و سنت طبق آن جارى می شود.».... ادامه دارد..... 🟤 🟤🍂 🟤🍂🍂 🟤🟤🟤🟤