خط داستانی کتاب🌹
👌بیایید به اصل قصه برگردیم. داستان از یک جواهر سازی در شهر حله شروع میشود. نوه جواهرساز معروف حله، هاشم، که از خاندان اهل تسنن محسوب میشود، دل به عشق دختر یکی از دوستان پدربزرگ خود میبندد که ابوراجح حمامی نام دارد.
ابوراجح، صاحب حمام حله از شیعیان این شهر بود و بهخاطر وضعیت اجتماعی آن روزهای این شهر، اصولا جزو طبقه پایین جامعه، چه از لحاظ اجتماعی و چه از لحاظ ثروت و دارایی، محسوب میشدند.
تمام داستان در بستر عشق هاشم و ریحانه دختر ابوراجح و رابطه ابوراجح با حاکم شهر شکل میگیرد. نویسنده یکی از اصلیترین گرههای این داستان را مانع بزرگ مذهب، میان مسیر عشق هاشم و ریحانه قرار داده است.
درواقع رویکرد اصلی این کتاب، بیان یکی از مهمترین مسائل میان مسلمانان، یعنی اختلاف میان شیعه و سنی است.
✴️از طرفی، رابطه میان ابوراجح بهعنوان یکی از شیعیان شهر حله و حاکم شهر که از اهل تسنن بود و با شیعیان سر عناد داشت، از دیگر اضلاع کتاب محسوب میشود. این ضلع یکی دیگر از اصلیترین مسیرهای داستان را شکل میدهد.
ماجراهای روایت شده در این کتاب، توانسته است داستان نسبتا پرکششی را بسازد که درنهایت باعث شد که استقبال زیادی از طرف خوانندگان به این کتاب صورت بگیرد.👏