❇️ادموند پارکر جوان مسیحی از خانواده سرشناس انگلیسی است.
وی از دانشجویان نخبه ی رشته حقوق است.
مدتی کابوسهای وحشتناک سراغ ادموند می آید که نمیتواند معنی آنها را بفهمد، گاهی احساس می کند که مسیح علیه السلام برای نجاتش می آید، بر آن می شود که به دنبال جستجوی حقیقت بپردازد، اما کسی نمی تواند کمکش کند، تا اینکه دست سرنوشت او را به سویی سوق می دهد که...
در جریان اتفاقاتی با فشار دستهای پنهان صهیونیسم مجبور به جدایی از همسرش میشود و تا نزدیکی مرگ میرود اما معجزهای او را به زندگی برمیگرداند و در دلش امید دارد که روزی عشقش را دوباره پیدا میکند.
بعد از گذشت دو سال فراق و جدایی، موقعیتی فراهم میشود که از انگلستان فرار کند و برای یافتن همسرش به ایران بیاید، اما در ایران متوجه میشود که باید به عراق سفر کند....
🙂👌اگر میخواهی یک رمان عاشقانه توپ و پرهیجان بخوانی،
موقع خوندنش گاهی از خنده ریسه بری،
گاهی از استرس آب دهانت رو نتونی قورت بدی،
گاهی از شادی اون لحظه سرخوش بشی....
کتابی که تا تمام شدن هر دو جلدش نتونی اون رو بزاریش زمین....
کتابی که تو رو مهمون یک سفر جنجالی کنه...
و خلاصه کتابی که وقتی تموم شد، میزان شناخت و ارادتت به امام زمانت (ارواحنا له الفداه) بالا ببره.... 😌😍 وبعد از خوندنش با تمام وجودت محبت امام زمان را حس کنی....
👍خوندن هر دو جلد این کتاب را به تمام کتابخونها مخصوصا امام زمانیا توصیه می کنم...
📚📚
@ketabkadeh_tasnim