📚
#انسان250ساله
👈 نخست و مهمتر : اثبات بی نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره امور فکری مردم - یعنی درواقع، عدم صلاحیتش برای تصدی مقام خلافت - و دیگر ، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی، که ناشی از مصلحت اندیشی فقیهان در بیان احکام فقهی و ملاحظه کاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرت های حاکم است.
✳ امام صادق علیهالسلام با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه ای غیر از شیوه عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود.
آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی وفقاهت رسمی را، که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می آمد، تخطئه می کرد و دستگاه حکومت را از بُعدِ مذهبی اش تُهی دست می ساخت.
⭕ در اینکه دستگاه حکومت بنی امیه تا چه اندازه به مفهوم معارضه آمیز بساط علمی و فقهی امام صادق توجه داشت، سند روشن وقاطعی در دست نیست ؛ ولی گمان قوی بر آن است که در زمان بنی عباس و مخصوصا منصور که از هوش و زیرکی وافری برخوردار بود و بخاطر اینکه سراسر عمر پیش از خلافت خود را در محیط مبارزات ضداموی گذرانیده بود ، از نکته های دقیق در زمینه مبارزات و مبارزان علوی آگاهی داشت ، سران دستگاه خلافت به نقش مؤثر این مبارزه غیرمستقیم توجه می داشته اند.
♨تهدید ها و فشارها و سخت گیری های نامحدودِ منصور نسبت به فعالیتهای آموزشی و فقهی امام که در بسی روایات تاریخی از آن یاد شده، از جمله ناشی از همین توجه و احساس بوده است ؛
و نیز تأکید و اصرار فراوان وی بر گردآوردن فقهای معروف حجاز و عراق در مقرّحکومت خود-که باز مضمون چندین روایت تاریخی است- از احساس همین نیاز نشأت می گرفته است.
🔷در مذاکرات و آموزش های امام به یاران و نزدیکانش، بهره گیری از عامل« بی نصیبیِ خلفا از دانش» به عنوان دلیلی بر اینکه از نظر اسلام، آنان را حق حکومت کردن نیست ،به وضوح مشاهده میشود.
⬅ یعنی اینکه امام همان مضمون معترضانه ای را که درس فقه و قرآن او دارا بوده ، صریحاً نیز در میان می گذارده است.
ادامه دارد....✏
۲۲۶
@ketabkhanehmodafean