✌🏻
#نود_و_یکمین_کتاب
🍃بسم رب الشهدا🍃
پدر و مادرم میدانستند که دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن و یک سلاح باشد.
حالا چجور سلاحی برایم فرق نداشت.
ازم پرسید:((نظرت راجع به مهریه چیه؟ 🤔))
گفتم :((هر چی شما بگی 😊))
گفت :((یک جلد قرآن و یک کلت کمری چطوره؟ ))
گفتم :((قبول ))
نظر خودش بود هیچکس بهش نگفته بود که نظر من هم همین است .
حتی قبلا به دوستانش گفته بود :دوست دارم زنم سلاح به دوش باشه.
مریم برادران _ نیمه ی پنهان ماه_ به روایت همسر شهید
_____________________
نوه ی دایی ام بود . کم و بیش رفت و آمد داشتیم .خواستگاری ام که آمد مادر و پدرم بی چون و چرا قبول کردند💐 ولی خودم تردید داشتم . دو سه بار آمدند و رفتند ولی جواب مثبت ندادم .
در همان ایام مریض شدم و افتادم در بستر🤒
نزدیک ظهر آمد خانه امان از پست در احوالم را پرسید و بعد آماده شد برای نماز 🤲🏻📿
آنقدر قشنگ اذان و اقامه گفت که یادم رفت مریضم 😍. همان اذان کار خودش را کرد . شدم عروس خانه محمد ناصر ناصری 👰🏻
سعید عاکف _ یادگاران ۱۳_ کتاب نصری صفحه ی ۱۲ به روایت همسر شهید
_____________________
{دو متن بالا 👆🏻👆🏻 برشی است از کتاب زندگی به سبک شهدا که خاطرات و داستان همسران شهدا را در خود جای داده است. کتابی بسیار دوست داشتنی و زیبا پیشنهاد خوبی برای مطالعه 😊❤}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
@ketabkhoone_zeinabioon