🔪 شما در ادامه برشی از این کتاب رو می‌خونید : 📌 پس از ، فاطمه و سیزده تن از زنان دیگر از مدینه به صحنه نبرد آمدند آب و غذا آوردند و به مداوای مجروحان پرداختند. 🔹 در همین مصاف هنگامی که رخسار خونین پدر را دید، او را در آغوش گرفت و خون را از چهره اش پاک کرد. پس از اطلاع از شهادت حمزه گریست ، پیامبر هم گریه کرد. سعی کرد کاری کند که خونریزی پیکر رسول گرامی بند بیاید. بر زخمهای پیامبر آب می ریخت و او می شست. 🔸 خونریزی متوقف نشد ، قطعه ای پشم آتش زد و خاکسترش را بر زخم پاشید و خون بند آمد. بعد از آن نیز صبح های شنبه به منطقه احد می آمد و برای حمزه و دیگر شهیدان احد از خداوند درخواست آمرزش میکرد