🔴 اصلاح طلب مسلح! ✍🏻 🔻واسه خودش غولی بود در دستگاه‌های امنیتی دهه ۶۰؛ شاید هیچکس مثل اون نمی تونست شرّ منافقین رو از سر انقلاب کم کنه.   🔻بعد از ۳۰خرداد ۶۰، توی یکی از کاخهای شاه ملعون، خودش و دوستای قدیمیش، در اتاقی، غولهای امنیتی جمع بودند.   🔻گله گله منافقین را که دستگیر می کردند، لیست آنها را به او می دادند. اسامی را بالا و پایین می‌کردند، چشمانش گرد می‌شد. دور بعضیا با خودکار قرمز خط می کشید و با هیجان می گفت: - این... این رو بزنیدش! از اون کله گنده هاست...   🔻بزنیدش یعنی بذاریدش بیخ دیوار... همون کاری که امروز همین آقای غول و دوستان همخطش که این سالها شدن اصلاح طلب و ضدخشونت و... می اندازند گردن نظام! اون روزا می گفتن: کیو، کیو، بنگ بنگ! حالا میگن: کی بود، کی بود، من نبودم!   🔻قبل از انقلاب، توی مجاهدین خلق که حالا شده بودند منافقین، با خیلیهاشون دوست بود. حالا رو به همدیگه اسلحه کشیده بودند.   🔻منافقین از طریق نیروهای نفوذیشون فهمیده بودند اون و شاگردان و بچه محلهاش، درتسویه حساب خونین تروریست‌های مجاهد نقش فعالی دارند.   🔻یه روز که آقا غوله داشت با زن و دخترش می‌رفت، دو منافق سوار بر موتور بهشون نزدیک شدند. عقبی اسلحه کشید و به طرف اونا تیراندازی کرد. وقتی از موتور افتادند زمین، منافق اومد بالا سرش تا کارش رو تموم کنه و اون رو به جرگه شهدا بپیونداند!   🔻اسلحه رو که گرفت طرفش، ناگهان غول امنیتی فکری به ذهنش رسید. سریع دختر کوک خود را به دست گرفت و همچون سپر بلا، بین خود و منافق قرار داد.   🔻منافق از دیدن این حرکت، شوکه شد. وحشت زده، لوله اسلحه را پایین آورد و پرید ترک موتور رفیقش که بگریزند.   🔻آقا غوله حالا شیر شد. کُلت را از کمر خود درآورد، شروع کرد به دویدن دنبال آنها و تیراندازی... ولی منافقین موفق شدند فرار کند.   🔻غول امنیتی، برگشت، دخترش را غرق بوسه کرد و مدام با خودش می گفت: "قربون دخترم بشم که باباش رو نجات داد ..."   🔸فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ پس هرکس هموزن ذره ای نیکی کند، آن نیکی را ببیند و هرکس هموزن ذره ای بدی کند، آن بدی را ببیند قرآن کریم سورة الزلزلة 7-8   🔸اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ➖➖➖➖➖➖ 📡 رصد بهترین تحلیل‌های روز در خیابان انقلاب 👇 http://eitaa.com/joinchat/825098246C346759229f