💎خلاصه ۸کتاب باغ مخفی یک تخته چوبی کهنه زیر درخت🌳 خودنمایی می‌کند. شیخ حیدر و میر صالح برلبه تخت نشسته اند و باغ🏕 را تماشا می کنند. آقا رجب می رود تا ناهار تهیه کند😋🍲 میرصالح رو به شیخ حیدر می‌کند: ببینید در صدر اسلام، مردم نمی دانستند امامت جامعه اسلامی با کیست. کار به جایی رسیده بود که به تدریج آن عده ای که به احکام اسلام عمل نمی کردند و علنی مرتکب بیشتر محرمات می شدند، همان ها ادعا کردند جانشین پیغمبرند و نشستند در مسند پیغمبر و اتفاقا شرم هم نداشتند. این جور هم نبود که مردم ندانند و نفهمند، مردم با چشم خودشان می دیدند که یکی به نام خلیفه مسلمانان، مست و لايعقل آمده مسجد تا نمازجمعه بخواند! اما باز می رفتند و به او اقتدا می کردند. مسئله امام و امامت برای مردم روشن نبود! مردم خیال می کردند امام مسلمین، یعنی همان که بر تخت نشسته و او می تواند آلوده به گناه هم باشد. در آن وضعیت، امام معصوم دو چیز می خواست به مردم بگوید: 1⃣ اینکه بگوید آن امام منصوب از طرف خدا و آن حاکم مشروع اسلامی که مدنظر خداوند است، این خصوصیات را دارد: عصمت، تقوا، علم و معنویت و این جور رفتار با مردم و این جور عمل در برابر خدا 2⃣ هم آنکه می خواست مشخص کند در آن روزگار، در میان مردم، آن کسی که این خصوصیات را دارد، کیست من این را یکی از کارهای بسیار مهم سیاسی و تبلیغات و تعلیمات سیاسی امام معصوم میدانم شیخ حیدر لبخندی زد🙂 و گفت: خب پس اختلاف بر سر کلمات است؛ وگرنه من تمام محتوای کلام شما را قبول دارم و می پذیرم. من این کار امام معصوم را که تبیین امامت و دفاع از مقام و منزلت و جایگاه امام است، یک کار دینی و تبلیغ مذهبی می دانم. حالا شما می گویید سیاسی و ما می گوییم مکتبی و مذهبی❗️مهم معرفت به فعل امام و منظور امام است که همان احیای دین خدا و شریعت است. میرصالح : من معتقدم اگر امامان شیعه غیر از این دو کاری که گفتم، هیچ کار دیگری نداشتند، همین دو کار کافی بود که ما بگوییم زندگی امامان شیعه، از اول تا به آخر، یک زندگی سیاسی بوده: یعنی آنجایی که امام معصوم تفسیر می گوید، درحقیقت عمل سیاسی انجام می دهد؛ آنجایی که امام معصوم معارف اسلامی را بیان می کند، درحقیقت عمل سیاسی انجام می دهد؛ آنجایی هم که درباره خصوصیات امام حرف می زند، باز دارد یک عمل سیاسی انجام میدهد. شیخ حیدر در سکوت و تعجب😳 😶 چیزی که در تصورمن آمده است، این است که امامان شیعه، حداقل از دوران امام حسن مجتبی علیه السلام به بعد، یک حرکت زیرزمینی همه جانبه سیاسی و انقلابی، به قصد به دست گرفتن حکومت را شروع کرده بودند. شیخ حیدر😶😳😳😳 شیخ حیدر: در اینکه اهل البیت علیه السلام از سیاست جدا نیستند، من هم با شما همفکر و هم نظرم من معتقدم اصلا معصوم آمده تا بر خلایق امامت و خلافت کند، حکومت که بدون معصوم معنا ندارد. میرصالح لبخند ☺️می زند، پس شما با خود این کلمه سیاست مشکل ندارید😉 شیخ حیدر: من با آن چیزی مشکل دارم که معصوم، ما را از آن نهی کرده باشد. تمام دین خدا خلاصه می شود در دو چیز: کتاب خدا و امام معصوم . میرصالح : در روایت داریم 👈 هیچ فردی با آل محمد علیه السلام قابل مقایسه و برابری نیست. شیخ حیدر سری به نشانه تأیید تکان می دهد و می گوید: «بله❗️ و حتی بنده روایتی دیدم که می فرمود پیامبران را هم نمی شود با اهل البیت علیه السلام مقایسه کرد. سر بلند میکند و به میرصالح نگاه می کند: اینجا من با شما موافقم. یعنی اگر نگاهتان به سیاست طبق همین حديث باشد که خواندید، ما با هم اختلافی نداریم😉؛ اما اگر معنای سیاست آن باشد که برخی سعی کنند جلوی مردم راه بیفتند و خودشان را و حکومتشان را تبلیغ کنند و به جای آنکه دست مردم بیچاره را توی دست امام معصوم بگذارند، آنها را دور خودشان جمع کنند، من با این معنای سیاست مخالفم و معتقدم این سیاست خلاف دیانت و شریعت است😤. اصلا همین عبارت اليوم التاش بالقسط که یعنی چه⁉️⁉️⁉️واژه قسط که یعنی عدالت! حرفی در آن نیست. بحث بر سر برقراری عدالت توی جامعه است. حالا سؤال اینجاست که چه کسی می تواند عدالت را در جامعه برقرار کند🤔🤔⁉️⁉️ من میگویم تشکیل یک جامعه که محور آن عدالت باشد، یعنی یک کار سیاسی. غیر از این است⁉️⁉️⁉️ شیخ حیدربی آنکه چیزی بگوید، چند قدم🚶‍♂🚶‍♂ فاصله می گیرد. شیخ حیدر برمی گردد طرف تخت. میرصالح می گوید: تازه 👈👈👈همین غدیر خم که یک اتفاق کاملا سیاسی بود، فکر و ایده و نظر خود پیغمبر نبود؛ این هدایتی الهی بود. دستور از جانب خدا بود. یک نصب الهی بود👈👈 مسئله غدیر نشان می دهد اسلام چقدرجامعیت دارد . بحث هدایت است و بحث رهبری امت اسلامی. حالا شروط زعامت چیست⁉️⁉️ همان چیزهایی که در شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام موجود است و همان چیزهایی که حضرت مظهر آن هاست؛ 👈👈یعنی تقوا و تدین و...