قسمت اول 🔴 شامگاه عید جمعه در بابل / به روایت یک خبرنگار 🔹غروب جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱است. در منزل، خانواده پیشنهاد می دهند‌ به مراسم جشن برویم. سرم را از داخل گوشی بالا می آورم و نگاهشان می کنم. کمی بی حوصله ام . حس و حال خوبی بعد از گشت و‌گذار در فضای مجازی ندارم. دیدن خبرهای بد حال ادم را بد می‌کند. همچنان بچه ها چشم‌انتظار پاسخ مثبت من هستند. به ناچار قبول می کنم. 🔹حالا ۳۰ دقیقه از اذان مغرب گذشته است سوار بر ماشین به سمت میدان ولایت در حرکتیم. بسیاری مغازه ها در اطراف میدان ۱۷شهریور باز هستند و خیابان های شهر کمی شلوغ به نظر می رسد. ماشین را نزدیک میدان ولایت پارک می‌کنم. بابل امن و آرام است. 🔹از دور صدای مجری می آید. صدایش آشناست مصطفی محمدی!. در دلم گفتم پس مداح هم حتما سید ایمان حسینی است این را براساس تجربه حدس می زنم و احتمالا فرهنگی اجتماعی شهرداری مسوول مراسم است! 🔹استیج مراسم در ضلع غربی مسیر پارک میدان قرار دارد و جمعی از مردان رو به روی سن جلوتر روی موکت و خانم ها بعد از مردها روی صندلی پلاستیکی نشسته اند و بقیه جمعیت هم اغلب به صورت خانوادگی کنار و گوشه میدان جایی را برای خودشان پیدا کرده اند. ماموران راهور با ماشینشان و چند مامور انتظامی امنیتی هم مسیر خیابان طالقانی را مراقبت می کنند. 🔹 چند نفر از نیروهای جوان سپاه بابل و مدیر سازمان فرهنگی هنری شهرداری را می بینم که در تکاپو هستند. ظاهرا مسوولیت مراسم با آن هاست. سخنرانی امام جمعه مقداری طول می کشد وحس می‌کنم جمعیت انتظار سخنرانی کوتاه تری را داشتند. 🔹آن‌طرف میدان در ضلع شرقی دو نفر از همکاران پایه دوربین کاشته اند و مشغول مصاحبه اند نزدیکشان می روم و خوش و بشی می کنیم. بعد از سخنرانی گروه سرود فاخر معراج الزهرا با دو سرود قشنگ جمعیت را به وجد می آوردند. شیرینی هم در میان جمعیت در حال پخش شدن است. 🔹مجری اسم مداح را می آورد سید ایمان حسینی! پس حدسم درست بود.از این موفقیت لبخندی فاتحانه بر لب می آورم. همانطور که ایستاده ام دستی به شانه ام می خورد ، رفیقی قدیمی ام است احوال پرسی می کنیم دو سه نفری به جمع ما اضافه می شوند. چند دقیقه ای بعد از جمع جدا می شوم و مشغول دیدن حاضران در مراسمم. 🔹تئاتر طنز حالا شروع میشود همان اول می فهمم این را جای دیگر دیده ام. با دقت بیشتر افراد را می پایم. کودکی کنار پدر و مادرش، مادری کنار دختر جوانش و.... کودکان چه زود همدیگر را پیدا می کنند. با هم مشغول بازی در نماد مهر ولایت هستند. در میان جمعیت اغلب خانم های چادری ،تعدادی هم محجبه های بی‌چادر و چند نفری هم کم حجاب دیده می شوند . 🔹 مجری از همه صلوات بلند می خواهد برای من جالب است همه با هر ظاهری به عشق رسول الله صلوات بلند می فرستد. 🔹نورافشانی پایان بخش مراسم است. وای چقدر این کودکان کیف کردند .تعداد پرتاب ها و انفجار نورانی در آسمان زیاد است. آهنگ هم ریتم تند دارد و دست زدن های ممتد مردم و کودکانی که از ته دل می خندند. خیلی ها دوربین گوشی هایشان را روشن کرده ومشغول تصویر برداری اند . با دیدن حال خوب همشهری هایم خیلی کیف کردم. چقدر این حس و حال قشنگ را دوست دارم ! . 🔹مراسم تمام شد ساعت ۱۹:۴۰ مثل همه جمعیت در حال ترک میدان هستیم در حالی که کنار خانواده ام که شادی درچهره‌شان موج می زند، به آن هایی فکر می کنم که در این دنیای تیره و تار فضای مجازی چگونه روح و روان خود را با هشتک های تسلیت و دروغ های نفرت برانگیز افسرده و مایوس کرده اند و با عدم حضور در این دست مراسم ، فرصت های شادی اینچنینی را از دست داده اند. ادامه دارد ... جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱. کانال‌اطلاع رسانی https://eitaa.com/khabarbabol/23932