🔻خاطره ای ناب از امام خمینی ره 🔻دکتر مسعود پورمقدس (دکتر امام خمینی ره که زنده هستند) می گوید: 🔻امام سه سال قبل از ارتحال دچار سکته و توقف قلب شدند که خدا به ما توفیق داد بتوانیم در احیا و بازگشت سلامتی ایشان موفق باشیم به سرعت عملیات انجام گرفت 🔻بعد از آن نیاز بود که ما یک باتری در قلب مبارکشان تعبیه کنیم خدا کمک کرد و خیلی سریع توانستیم کار را انجام بدهیم دستگاهی که تعبیه شده بود به طریقه بی سیم و فقط با باتری کار می کرد معلوم نبود عمر باتری ها کی تمام می شود که این خود به عنوان معضلی بود گاهی اوقات در دل شب تمام می شد گاهی اوقات در روز تمام می شد و ما هم نگران بودیم 🔻امام هم اصرار داشتند که اسراف نشود و باتری را قبل از تمام شدن عوض نکنیم به ایشان عرض کردیم که خوب ممکن است مثلاً ساعت دو سه بعد از نیمه شب باتری تمام شود ما می‌خواهیم که مزاحم شما نشویم ایشان گفتند هیچ ایرادی ندارد هر وقت باتری تمام شد شما حق دارید بیایید در اتاق من و در بستر من را ببینید و باتری را عوض کنید فقط یک یا الله بگویید و دق الباب کنید و اگر من گفتم بسم الله وارد شوید 🔻یک شب حوالی ساعت ۳ و ۴ بعد از نیمه شب که باتری تمام شد شب جمعه بود و ما دیگر منحنی الکتروکاردیوگرام ایشان را روی تصویر مانیتور نداشتیم هرچه گفتیم یا الله از طرف امام بسم الله نشنیدیم وارد اتاق شدیم ولی با کمال تعجب دیدیم آن شب روی تختشان نیستند بلافاصله خارج شدم و به یکی از کارکنان بیت عرض کردم جریان اینطوریست شما لطفاً دو سه اتاق دیگر را بگردید ببینید حضرت امام کجا تشریف دارند؟! البته جای بزرگی نبود ولی من تمایل نداشتم شخصاً به همه قسمت ها بروم آن فرد که الان در بیت هستند می‌توانند شاهد بر ادعای بنده باشند. 🔻ایشان با دقت همه جا را دیدند و آمدند گفتند حضرت امام در این محل نیستند 🔻فکر کردیم در اندرونی هستند رفتیم فرد مسئول را هم پیدا کردیم و گفتیم جریان از این قرار است خانم هم فرمودند که نه در اندرون هم تشریف ندارند باز من از آن خانم خواهش کردم که ایشان هم بیایند و مقر را دقیقاً یک بار دیگر بررسی کنند ایشان هم رفت و آمد گفت که حضرت امام تشریف ندارند 🔻تا اینجا هم بنده حقیر و هم آن فرد هم ما خانم سه نفر رفته بودیم و محل را دیده بودیم و دیدیم که حضرت امام روی تختشان نیستند. 🔻بسیار مضطرب شدیم من عرض کردم مرحوم حاج احمد آقا را بیدار بکنید و مسئله را با ایشان در میان بگذارید گفتند ایشان تشریف ندارند مضطرب شدیم که حضرت امام کجا می توانند باشند حاج احمد آقا هم چون شب جمعه بود به قم تشریف برده بودند. 🔻تقریباً یک ربع بیست دقیقه از ماجرا گذشته بود که من باز خواهش کردم از حاج آقا عیسی که بررسی مجددی بکنند که ایشان برگشت و با خوشحالی گفت حضرت امام روی تخت شان نشسته‌اند بلافاصله من وارد شدم دیدم حضرت امام بسیار متبسم و شاد هستند. بسیار خوشحال شدم البته از امام سوالی نکردم که کجا بوده اند چون فکر کردم شاید جریاناتی بوده که من نمی توانم تفسیر کنم که چرا ما بعد از چهار بار بازدید نتوانستیم ایشان را پیدا کنیم به هر حال با آن معادلات خودمان در مغزمان بررسی کردیم که شاید امام در حالتی بودند که ما در آن حالت نباید با ایشان ملاقات می‌کردیم دست مبارک ایشان را بوسیدیم و باتری ها را عوض کردیم و از مقر ایشان خارج شدیم این سوالی است که در ذهن ما هست که حضرت امام در آن شب کجا بودند و البته آن را که خبر شد خبری باز نیامد 🔻(خانم طباطبایی نقل می کردند که بعدها در این مورد از حضرت امام سوال کردم ایشان خندیدند و چیزی نگفتند و من هم دیگر به خودم اجازه سوال ندادم) 🏷کتاب کرامات امام خمینی 🏷فصل صبر صفحه ۲۱۱ ♨️رسانه مستقل خبرحوزه 🔻🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3516137473Cc9d671e336