🔶 اسباب و اثاثیه برای منزل خریده بودم که برای حملش باید کارگر میگرفتم. 🔷 با دو تا کارگر صحبت کردم، اولش گفتن ۴۰ هزار تومن هزینه اش میشه ولی با ۳۰ هزار تومن به توافق رسیدیم.  🔶 در هوای گرم خردادماه وسائل را بردیم طبقه بالا و داخل خانه گذاشتیم. 🔷 وقتی آمدیم پایین سه اسکناس ۱۰ هزار تومنی دادم به یک کدامشان، ۱۰ هزار تومن را برای خودش برداشت و بقیه را به رفیقش داد. 🔶 نزدیکش رفتم و پرسیدم مگر با هم شریک نیستید؟ گفت چرا ولی رفیقم عیالواره و خرجش از من بیشتره. 🔷 من هم برای این طبع بلندش دست کردم جیبم و ۱۰ هزار تومن دیگه هم بهش دادم. 🔶 تشکر کرد و دوباره 5 هزار تومن به رفیقش داد و رفتند. متحیرانه با خودم فکر میکردم که هیچ وقت نتوانستم این قدر بزرگوار باشم، نه من و نه خیلی از اطرافیانم که ادعای تحصیلات و فرهنگ داشتیم. به ما بپیوندید⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0