🔸لقــمان حڪیم گـــوید:
روزی در ڪنار ڪشتزاری از گــندم
ایستاده بودم خوشه هایی از گندم
ڪه از روی
#تڪبر سر بر افراشته
و خــــوشه های دیگری ڪه از روی
#تــــواضع سر به زیـر آورده بودند
نظـــــرم را به خـود جلب نمودند و
هنگامی ڪه آنها را لمــــس ڪـردم
شگـفت زده شــدم!!
👌خـــوشه های سر برافـراشته را
#تـهی از دانه و خوشه های سر به
زیر را
#پر از دانه های گندم یافتم
با خود گفتم:
📣در ڪشـتزار زندگـــــی نیز چـه
بسیارند سرهایی ڪه بالا رفته اند
اما در
#حقیـــقت خالی اند.
🚫
#غــرور_و_تڪبر_ممـــنوع
⇩⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0