حجاریان و تکرار حرف‌های ساختارشکنانه دهه ۷۰ حجاریان امروز نظام و حاکمیتی را زیر سؤال می‌برد که در بستر همین نظام و قانون اساسی‌اش، او و جریان سیاسی‌اش تا بالاترین مناصب این حکومت مسئولیت گرفته‌اند . به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: از روزهایی که سعید حجاریان به برکت کمک‌های بی حساب دولت دوم خرداد محمد خاتمی و برخورداری از امتیاز مشاوری ایشان، روزنامه صبح امروز را راه اندازی کرد و برای به چالش کشاندن نظام سیاسی و حرکت برای از بین بردن اصول و محکمات انقلاب و نظام اسلامی تلاش می‌کرد، اکنون ۲۵ سال می‌گذرد. وقتی ادبیات این روزهای حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد را با نوشته‌های روزنامه صبح امروز آن زمان مقایسه می‌کنیم، هیچ تفاوتی در نشانه گرفتن و هجمه آن‌ها به اصول با آن مقطع دیده نمی‌شود. آن روزها حجاریان و همفکران او در روزنامه‌های صبح امروز، جامعه و ماهنامه آفتاب، همان اصولی از انقلاب را هدف می‌گرفتند که امروز در روزنامه اعتماد هدف می‌گیرند. وقتی امروز این تقسیم‌بندی حجاریان از طیف‌های مختلف جریان اصولگرایی و به کاربردن القاب ناشایستی همچون سرسپردگی و گرایش به خشونت و برخورد سخت را به عنوان ویژگی جریان اصولگرایی در مصاحبه او با روزنامه اعتماد می‌بینیم یکباره یاد به کارگیری القاب ناشایست او به جریان‌های سیاسی در روزنامه صبح امروز در زمستان سال ۷۷ می‌افتیم که جریان‌های سیاسی را به چهار دسته راست سنتی - مدرن و چپ سنتی- مدرن تقسیم کرده بود و افراد صاحبنام و خدوم انقلاب و یاران صدیق امام راحل را که دارای مسئولیت‌های کلان حکومتی بودند، در زمره راست سنتی که لفظ زشت «فاشیسم» را برای این شخصیت‌ها به کار می‌بردند. حجاریان و طیف فکری او معتقد بودند جریان چپی باید سکان کشور را در آینده برعهده بگیرد که از ویژگی مدرن بودن برخوردار باشد که از منظر آن‌ها در آن مقطع جز شخص حجاریان کسی در دولت خاتمی با آن ویژگی مسئولیت ندارد. آنچه در سال‌های بعد در جریان چپ اتفاق افتاد و جریان رادیکالی در بستر مجلس ششم شکل گرفت که امروز برخی نمایندگان آن‌ها همچون حقیقت جو و موسوی خوئینی‌ها را در امریکا و در دامان دشمن یا در شبکه‌های بی‌بی‌سی و رادیو فردا به عنوان تحلیلگر می‌بینیم حاصل همین نگاه حجاریان و طیف فکری او از قبیل علوی تبار، سحرخیز و دیگران است. جالب اینکه حجاریان و طیف فکری او حتی در همان سال‌های دوم خرداد که حکم مشاوری خاتمی را برعهده داشت هم، اعتقادی به اینکه آینده نظام باید در اختیار خاتمی و همفکران او باشد، نداشتند چراکه خاتمی را از لحاظ فکری در زمره چپ سنتی می‌دانستند. حجاریان امروز نظام و حاکمیتی را زیر سؤال می‌برد که در بستر همین نظام و قانون اساسی‌اش، او و جریان سیاسی‌اش تا بالاترین مناصب این حکومت مسئولیت گرفته‌اند و تا زمانی که مردم با انتخابات، آن‌ها را حذف نکرده‌اند، هیچ کرسی از این نظام را ترک نکردند. حسرت در عملیاتی نشدن خواسته‌های حجاریان در دهه ۷۰ را از همین مصاحبه او با اعتماد می‌توان فهمید. آنجا که می‌گوید «در شرایط فعلی ارائه جناح‌بندی ممتنع شده است وتأکید می‌کند که اگر در دهه ۷۰ فضا و فرجه‌ای برای تنفس نهادهای مدنی، احزاب و روزنامه‌ها بود، در این دهه فضا و روزن بسته شده و مجموعه نهادها از کارایی تهی شده و اصلاحات و اصلاح‌طلبان نیز با پرت شدن از دایره قدرت امکان بازگشت به قدرتشان بسیار بعید به نظر می‌رسد.» حجاریان در مصاحبه خود با روزنامه اعتماد، برای زیر سؤال بردن قانون اساسی و معیوب نشان دادن ساختارهای نظام می‌گوید: «برخی اصلاحات را معنای اصلاح کارگزاران دولت معنا می‌کنند. عده‌ای دیگر به روندهای تصمیم‌گیری بهای بیشتری می‌دهند و برخی دیگر نیز ساختارها را معیوب دانسته و معتقدند قانون اساسی از بنیاد دفرمه است. مثلاً اینکه براساس آن متن، دولت ایران تئوکراتیک است و سوگیری دارد یا اینکه می‌گویند قانون اساسی معیوب است و در متن آن رویه‌هایی گنجانده شده که جز رفراندوم و اصلاح ساختاری رویه اصلاحی‌ای متصور نیست». این نکته هم نگاه جدیدی نیست که حجاریان و همفکران او مطرح می‌کنند. چرا که پیش از او نیز علوی‌تبار در سال ۸۱ در ماهنامه آفتاب، عیسی سحرخیز در مقاله‌ای با عنوان «گذر به مردم سالاری در سه گام» همین نگاه حجاریان را مطرح کرده است. زمانی که دولت خاتمی لایحه افزایش اختیارات رئیس‌جمهوری را به مجلس ارائه داد، دیگران نیز به کمک او آمدند و در مقالاتی گفتند برای گذر به دموکراسی سه گام را باید پیمود که محدود و پاسخ گو کردن قدرت بخش غیر مردم‌سالار حاکمیت، تفسیر مردم سالارانه از قانون اساسی و پذیرش همه الزامات مردم سالاری از گام‌های این مسیر است و در نهایت گفتند که با این قانون اساسی