🔴 به پدرم اصرار کردم میخواهم شاگرد یک لباس فروشی باشم، انگیزه ام داستانی داشت چون مردم بعد خرید به شاگردها #انعام میدادند. پدر پذیرفت.
از ابتدا کارم در مغازه گرفتن انعام بود! بعد مدتی صاحب مغازه فهمید که «جز گرفتن انعام کار دیگری انجام نمی دهم» و عذرم را خواست!
خاطرات صالحی/ص24
______________________________
کانالهای #خبر_تحلیل در پیام رسان های ایرانی
https://eitaa.com/khabartahlil👈 ایتا