میلادرضایی
با این بازی غربی ارمنستان و تلاش برای تطمیع و ترغیب علیف جهت چرخش به سمت محور غرب و ماجراجویی، منطقه قفقاز روز به روز بیشتر به انفجار نزدیک میشود.
بله اگر چنین اتفاقی بیفتد و چنین جنگی روی بدهد ،قطعا ایران و روسیه متحمل خساراتی شده و آسیب خواهند دید، اما آسیبی که باکو، ارمنستان و ترکیه از این موضوع متحمل میشوند، باور نکردنی و تاریخی خواهد بود.
اگر دو کشور ارمنستان و باکو کاملا در زمین آمریکا بازی کنند، مطمئن باشید تا فروپاشی سرزمینی آنها بعد از تشکیل جبهه جدید علیه محور شرق تنها چند ماه فاصله وجود خواهد داشت.
اما اگر علیف به سمت شرق چرخش کند و متحد اصلی ایران و روسیه شود این شانس را دارد که به عنوان یک قدرت قوی در مقابل ارمنستان تسلیح شده و شاید بشود وقوع یک جنگ نیابتی در منطقه را تا حد بسیار زیادی مهار کنیم.
البته آن زمان حرکت بعدی آمریکا به سمت گرجستان است و گرجستان به جبهه دوم و سرزمین جنگ نیابتی بین روسیه و ناتو تبدیل میشود و خطر جنگ از منطقه قفقاز جنوبی برای مدتی رفع میشود.
همه چیز در حال حاضر به انتخاب علیف و سپس اردوغان بستگی دارد.
ایران و روسیه خطوط قرمز خود را کاملا مشخص کرده و منتظر حرکت این دو کشور هستند.(نگارش تحلیل پیش از موضع گیری دیروز ترکیه درباره ایران بوده است)
در حال حاضر علیف و اردوغان مطمئن هستند که چیزی به اسم ایجاد کریدور جعلی زنگزور با آن کارکرد مورد نظر ترکیه در واقعیت امکان پذیر نیست.
تمامی این سفر ها و دیدار های اخیر بین این دو و این همه سر و صدا و جشن پیروزی که توسط اردوغان انجام میشود برای ترغیب علیف جهت ماندن در مقابل ارمنستان صورت میگیرد (تا علیف به سمت محور غرب نرود).
درواقع ترکیه امیدوار است هر طور میتواند جلوی چرخش علیف به سمت محور غرب را بگیرد و سپس با نزدیک شدن به ایران و روسیه و بهبود روابط خود با آنها سعی کند ایران و روسیه را در جنگ علیه بیرون انداختن آمریکا از منطقه قفقاز، به طور نامحسوس همراهی کند تا وقتی که آمریکا از ارمنستان خارج شد، ترکیه شاید بتواند جایگاه سابق خود را بدست بیاورد و شاید رویای تشکیل ترکستان بزرگ را زنده شود. او این رؤیا ها را در گوش علیف زمزمه میکند.
واقعیت ماجرا این است که ترکیه تاکنون تمام تلاش خود را کرده تا پای آمریکا و کشورهای اروپایی به صورت مستقیم به منطقه باز نشود و به همین دلیل سعی میکرد میزان افزایش تنش ها با شخص پاشینیان را مدیرت کند.
خواسته همیشگی ترکیه این بود که در منطقه قفقاز به عنوان یک بازیگر مستقل در دنیا شناخته شود که توانایی بازی با کارت باکو را دارد و بتواند بعد از ارتباط زمینی با باکو، به و دریای کاسپین برسد. آنزمان ترکیه خودش را به عنوان یک بازیگر میانی در دنیا معرفی میکند که طبق کماکان گاهی به شرق متمایل شده و گاهی به بلوک غرب کرنش کند و بابت این بازیگری ها امتیازات و باج های کلانی را دریافت کند
(بوقلمون همیشه یک بوقلمون است)
اما علیف گوشش به دهان اسرائیل است.او اسرائیلی ها را نماد اراده یک کشور کوچک میشناسد که توانسته میان بازی بزرگان زنده مانده و روز به روز قوی تر شده و بعد از هسته ای شدن خودش را جزو بزرگان معرفی کرده است.
به همین دلیل چشمش به دهان اسرائیل است و به راهنمایی آنان برای تبدیل باکو به یک بازیگر مستقل عمل میکند.
اگر اسرائیلی ها به علیف این اطمینان را بدهند که در صورتیکه در نقشه آمریکا بازی کند به آرزو های دور و دراز خود میرسد، آنگاه میتوانیم شاهد شکل گیری جبهه جدید غرب در قفقاز جنوبی باشیم.
ترکیه از قبل هم میدانست که خطر ورود آمریکا به منطقه قفقاز جنوبی چیست و با ورود آمریکا به باکو، افسار علیف دیگر از دست اردوغان خارج میشود و این قمارباز از فردای ارتباط با آمریکا جواب سلام اردوغان هم نمیدهد و به همین دلیل در تمام این سال ها سعی کرد تا با همراهی روسیه و حتی ایران جلوی ورود آمریکا به باکو و یا منطقه قفقاز جنوبی را بگیرد اما هرگز فکر آن را نمیکرد که آمریکایی ها از طریق پاشینیان به وی خنجر بزنند.
حتما شما هم از صبر عجیب ایران در مقابل اقدامات باکو در اوج تنش ها باخبر هستید.
یکی از دلایل اصلی این رفتار این موضوع بود که ایران و روسیه نمیخواستند پای آمریکا به منطقه ما باز شود و بارها سفیر ترکیه و اردوغان در سفر به ایران تاکید کرده بودند که باید جلوی ارتباط باکو با آمریکا را سد کنیم و به دست او بهانه نزدیک شدن به آمریکا را ندهیم.
مدتهاست که روسیه نیز این سیاست را در پیش گرفته است و ایران و روسیه حتی در اوج تنش ها به باکو تسلیحات میدادند با اینکه هم روسیه و هم ایران میدانستند بخش زیادی از تسلیحات بعدا توسط بوقلمون منطقه یا اسرائیل به اوکراین فرستاده میشود.
(ادامه مطلب در پست بعدی👇)(2/3)