پسر ۹ ساله ام هرموقع صبح صداش میزدم برا مدرسه،غر ونق میزد که آخه چرا؟!من دوست ندارم برم مدرسه
ومن این شکلی میشدم🥴🤦♀😅
تا اینکه یروز بهش گفتم:مامان جان بیا برا خودمون بنویسیم هدفمون از درس خوندن ومدرسه رفتن چیه؟!
بعد که با چندتا سوال وجواب برای درس خوندن خودش هدفی رو مشخص کرد،دیگه صبحا غر نمیزنه وقبول کرده برای رسیدن به هدف باید یسری سختیهارو تحمل کرد.
کلا هدف داشتن توزندگی خیلی از سختیهارو برامون آسون میکنه.
تا با خودمون خلوت نکنیم وهدفی برای زندگیمون نداشته باشیم مشکلات مارو از پا درمیاره
این روزا خیلی از بزرگان رو از دست میدیم واز دست دادنشون برامون خیییلی سنگین،ولی ما چون به سمت یه قله ی مشخصی حرکت میکنیم،در این غم ها واز دست دادن ها صبوری میکنیم...