🚊استقرا ریاضی در جامعه🚊
اگر در دبیرستان یا دانشگاه ریاضی در سطح اثبات قضایا را خوانده باشید، بحثی مطرح است تحت عنوان استقرا ریاضی.
یعنی وقتی ثابت کردیم جزء درسته، آنگاه نتیجه می گیریم کل درسته.
در جامعه عموم مردم جزء یا ریشه اند و مسئولین در رده های مختلف برگ و میوه می باشند، اگر جزء درست باشه، نتیجه کل هم درست خواهد بود.
چرا مسئول کم کار، اختلاسگر، بی عرضه و تنبل و زیاده خواه است؟
چون جزء که عموم مردم باشند اکثرا درست نیستند، نتیجه» مگه مسئولین از کره دیگری میان.
قطعا نه، یا برادر و خواهر و خویشاوند یا همسایه یا هم شهری ما هستند، اگر منحرف میشن، باید به ریشه که کل مردم هستند بنگریم، اگر ریشه اصلاح شد، قطعا برگ و میوه شیرین خواهند داد.
به این حوادث ملموس در شغل های مختلف زیر دقت کنید:
۱- توی تاکسی نشسته اَم، راننده از دزدی ها میگوید و رانت خواری ها و امثالهم...
پیاده که میشم سعی میکنه دو هزار تومان بیشتر کرایه برداره...!
۲- قصاب محل از مافیای گوشت میگه و اوضاع خراب کشور، اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه میشه...
حواسم که لحظه ای پرت میشه، دویست تا سیصد گرم چربی، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت میریزه...!
۳- دوست قدیمی ام کارمنده، در تلگرام پُست های فساد مسئولین را از این گروه به آن گروه میذاره. میگه: روزی دو سه ساعت در اداره ـ در زمانی که باید کار مردم را انجام بدم، سرش توی گوشی و فضای مجازیه..!
۴- کابینت ساز از کارِ دوستم زده و پول را گرفته و فلنگ را بسته...!
۵- بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچینه، به هوای اینکه نبینی و بخری...!
۶- میوه های خوبِ رو میوه فروش سوا کرده و دو برابر قیمت میفروشه...!
۷- مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز می خوابانه و به عنوان جوجه کباب میده دست مردم...!
۸- معلمِ مدرسهٔ که یکی از بچه های فامیه، عملاً کارش را محول کرده به والدین دانش آموزان و یک روز در میان میاد مدرسه...!
۹- پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، ۳ میلیون پول نقد میخواد، تا بره داخل اتاق عمل...!
۱٠- در بانک، شش باجه وجود داره، اما کلاً یک یا دو نفر کار مردم را راه می اندازن...!
۱۱- استاد دانشگاه، کتاب انگلیسی را ۱۰صفحه ۱۰صفحه به عنوان پروژه میده به دانشجویانش که ترجمه کنند و آخرش به نام خودش چاپش میکنه! و ...
میگن یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران...
خیلی وقته خودمان هم به خودمان رَحم نمیکنیم...
صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیده یا با تاخیر میده ...
شما فکر می کنی بابک زنجانی ها، خاوری ها،جزائری ها و خیلی های دیگر عینِ خودِ ما مردم نیستند، فقط پست گرفته اَند و سطح تخلفشان از ۳۰۰ گرم چربی و پانصد تومان اضافه کرایه، رسیده به میزانی که میدونیم.
جامعه مثل یک درخته، ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ...
چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟
ما حق داریم مسئولینِ دلسوزِ پاکِ سالم داشته باشیم، اما خب از کجا بیایند؟
مگر نه اینکه آنها هم آدمهای همین جامعه هستند؟
ما حق داریم مطالبه گر باشیم... اعتراض کنیم به مشکلات...
اما شاید بهتر باشه یک بار هم که شده، از خُرد به کلان برویم (استدلال استقرایی)
خودمان را اصلاح کنیم، بلکه در نسلهای بعدِ، مسئولین اصلاح شوند، که آن موقع اگر اصلاح نشدند، مثل امروز نمی ننشینیم و فقط در باره گندکاری هایشان جُک درست نمی کنیم.
به قول امیرکبیر:
ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواد، دیدم نه
بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواد، باز هم درست نبود
در آخر فهمیدم
مملکت مردمِ دانا میخواد ...
خدایا کمک کن خودمون را اصلاح کنیم، بعد مسئولین اصلاح خواهند شد» ۱۴٠۱/۱۲/۲۱👇
@mhg12871338
🚊🚊🚊🚊🚊🚊🚊🚊🚊