✍🏻روزی سگی را دیدم جزامی که تمام بدنش ملتهب بود از آن. از شدت گرسنگی پوستش به استخوان چسبیده بود. بلکه استخوانش آب شده بود و در راه رفتنش اثر گذاشته بود لنگ می‌زد. تشنگی بی‌امانش کرده بود و التماس و حیرت و حسرت و چه کنم، چه کنم از چشمانش می‌بارید. انگار هر لحظه دره‌ای بود از عذاب که از آن می‌گذشت. ظهر بود و هوا داغ بود و این زبان بسته حتی اجازه نداشت به دوستانش نزدیک شود. با فاصله سر به زیر به دنبال آنان در حرکت بود. شاید استخوان شکسته‌ای از قبل آنان نصیب این شود. بی‌تاب و توانی از هر آن بودنش لبریز بود. آن روز از دیدنش بیمار شدم و امروز گمان می‌کنم که آن من بودم. صورت ظاهری انسانی زبان مشترک ما با محمد و آل محمد است. به شرافت و برکت و میمنت آن ذوات مقدس بر ما پوستین انسان پوشاندند. در حالی که اگر نبود توفیق همنشینی با انبیاء و اولیاء الهی و لزوم شباهت و امکان ارتباط و حکمت یافتن مسیر توبه و انابه به سوی طهارت انسانی، ما همچون روز جزا با صورت‌های حقیقی خویش که از رفتار و گفتار و افکارمان برمی‌خیزد ظاهر می‌شدیم. خداوند ما را به دنیای بزرگان راه داد و صورتی مثل آنان بخشید تا همشهری آنان شایستگی حضور در ضیافت الهی را داشته باشد. و نقطه‌ای باشد برای تفاهم و عزیمت به سوی تقرب آنان و تمثل و تشبه ذاتی به ایشان. وای از آن روزی که گروه‌ها از هم جدا شوند و لباس‌های عاریه فروریزد و محمد و آل محمد با لباس انسان بمانند و من و امثال من به صورت حقیقت خویش درآییم. خدایا ترحم کن بر ما همچنان که تا کنون تفضل فرموده‌ای. پروردگارا نزد من چیزی نیست که تو را قانع کند که ببخشاییم جز اینکه من بنده ذلیل حقیر فقیر مسکین مستکین خائف مستوحش حیران سرافکنده چشم انتظار گریان تو هستم. پروردگارا به دادم برس و ببخش. خدا مرا هدایت کن از این آلودگی به آن پاکی. خداوندا روح مرا هم به شباهت محمد و آل محمد درآور و مرا باطنا نیز هم سلک و هم مسلک آنان قرار بده. خدایا به خدا قسم می‌دانم که حال من بسیار مفتضح است نسبت به قیل و قالم و می‌دانم آنچه تو می‌دانی بسیار بیشتر از آنی است که من می‌دانم. خدایا از خودم می‌ترسم و از وحشت قبول حقیقت بی‌تابم. خدایا رحم کن بر من. تو خود شاهدی که هیچ نیستم و در این هیچ بودنم تقصیر بسیار دارم و آینده‌ای دشوار انتظار مرا می‌کشد. خدایا پاکم کن. خدایا از هر چه منیت طاهرم کن. خدایا از غیر خودت تهی‌ام کن و مرا با نور خودت چنان درآمیز که غلبه کند و هیچ نماند از من و تنها تو باشی و این خاطره زشت از تمام خاطرها و خاطره‌ها گم گردد و کم گردد. خدایا تو شاهدی که صادقانه شهادت می‌دهم به تبهکاری و گنهکاری خویش. می‌دانم این لباس انسانی در غصب من است و ناپاک شده به نجاست من. خدایا پاکم کن و این تن شریف را که نشان و یادگار شریفان است، رها فرما از تحمل این شکنجه مدام. خدایا توفیق عنایت فرما سیرت انسانی را همچنان که صورت انسانی دادی و مرا باطنا شبیه محمد و آل محمد قرار بده، همچنان که ظاهرا قرار دادی و از هر جهت مرا شبیه ایشان کن و در این شباهت مرا گم کن و آنان را آشکار که از من جز آنها باقی نماند. خدایا این خواسته بر من محال است و برای تو آسان. بر من آسان گیر تا طعم رحمت و لطف و شفقت و رأفت و کرامتت را بچشم؛ همچنان که پیش از این بارها چشانده‌ای. خدایا خداوندا بارپروردگارا به حق حسین علیه السلام این اربعین به سر نرسد مگر اینکه مرا منقلب کرده‌ای و دیگری شده‌ام که به تو شناخته می‌شود در آسمان‌ها و زمین و از خویش محو و نابود است. خدایا مرا در خویش فانی کن و در توحید خالص گردان و بپذیر مرا و برگزین و هدایتم کن و برسان به آن مقصد اعلا. خدایا این دعا و بیش از این برای همه عزیزانم و نزدیکان و هم‌کیشان و هم‌نشینان و همسایگان و هموطنانم و همنوعانم. خداوندا همه ی ما را ببخش و بیامرز و در نور خویش غرقمان کن. چنان چه پس از آن جز نور نماند. خدایا این کوزه گلی در دریای رحمت تو رحمت نشود، به زلال لطف تو تر خواهد شد و از آن به مقداری که اذن فرمایی بر خویش خواهد مکید. آقای من حالا که به من این سعادت عظیم را دادی که شبیه باشم به حسب تن و ماده به محبوبان درگاهت و برگزیدگان بارگاهت، رحم کن و این تاج افتخار را با شبیه کردن همه وجودم به ایشان کامل گردان و از غیر خالیم کن و در ایشان خالصم فرما و در عمق نور وجود ایشان منزلم بده... رحم کن یا ارحم الراحمین به حق زوار سید الشهداء ع