▪️گمان میکنم آن روزهای آخر،
میان وصیتهای پنهانی مادر،
آن زمان که علی گوشش را کنار بستر فاطمه میگذاشته،
یا آن هنگام که فاطمه زیر لب با مولایش نجوا میکرده...
صحبت از تو بوده است.
شاید از آرزوی دیدار تو میگفته
یا از اینکه چقدر چشم انتظارِ توست!
یا از آنکه
تنها با آمدن تو دلش شاد میشود
هرچه بوده من فکر میکنم ذکر لبهای مادر در واپسین روزها تنها تو بودی...
تو که آخرین امیدش در این دنیایی!
تو که عزیزکردهی زهرایی!
مهدی جان! مادر مگر غیر از ظهورِ تو چه میخواهد؟!🌹
الاکه صاحب عزای تمام غمهایی
دوباره فاطمیه آمده؛نمی آیی؟
کجاسیاه،بہ تن کردهای غریبانه
کجابه سینه خود می زنی به تنهایی
کجاشبیه علی سربه چاه غم بردی
کجاشبیه علے روضه خوان زهرایی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام حاضرترین غایب زمین☀️